بررسی آهنگ هایلند: Indie با الهام از نفس های وحشی لذت اسکاتلندی است

بررسی آهنگ هایلند: Indie با الهام از نفس های وحشی لذت اسکاتلندی است

آهنگ هایلند

MSRP 18.00 دلار

“آهنگ هایلند با موفقیت آزادی الهام بخش Breath of the Wild را به ارتفاعات اسکاتلند می آورد.”

طرفداران

  • سبک هنری نقاشی

  • صعود فرم آزاد

  • ساختار خلاقانه “اجرا”.

  • موسیقی عالی

منفی

  • بازیکنان ممکن است گیر کنند

  • بخش های موسیقی خسته کننده می شوند

بازی کردم آهنگ هایلند سه بار قبل از رسیدن به نتیجه واقعی اش، اما این اولین تلاش فاجعه آمیز من است که بیشتر از همه به من می چسبد. پس از گذراندن چند ساعت از دست دادن در ارتفاعات اسکاتلند، بی‌تابی من به بهترین شکل ممکن در من ظاهر شد که به طور تصادفی یک پرش را اشتباه ارزیابی کردم و با عجله در یک گودال سنگی فرو رفتم. استقامت کم من تقریباً به صفر رسید و متوجه شدم که نمی توانم دوباره از آن بالا بروم. من که از اینکه چگونه سفرم به پایان رسید، ناامید شدم، وسوسه شدم که بازی را در آنجا رها کنم و این واقعیت را بپذیرم که قرار بود داستان من با یک بن بست به پایان برسد.

من مطمئنم خوشحالم که این کار را نکردم.

توسعه یافته توسط Inkle آهنگ هایلند بر اساس لحظات قابل آموزش مانند آن ساخته شده است. پلتفرمر دوبعدی داستانی است در مورد دختری فراری که سعی می‌کند خود را در دنیایی پر پیچ و خم بیابد که احساس ناامیدکننده‌ای دارد. در حالی که یک روایت مستقیم برای دنبال کردن وجود دارد، مهم ترین لحظات آن داستان های نوظهوری است که بازیکنان در بین قله های کوه کشف می کنند. تنها از طریق سرگردانی است که عمیق‌ترین حقیقت ماجرا آشکار می‌شود: اگر برای شروع هرگز گم نشده باشید، نمی‌توانید خودتان را پیدا کنید.

آهنگ هایلند یک جستجوی مراقبه برای کشف خود است که با موفقیت آزادی را ترجمه می کند The Legend of Zelda: Breath of the Wild به یک ماجراجویی مستقل زمینی ممکن است در این مسیر ناامیدی ها و شکست هایی وجود داشته باشد، اما نقص بخشی از سفر است. وظیفه ما این است که از این اشتباهات درس بگیریم و برای آنها بهتر باشیم.

بیا بریم گم شیم

آهنگ هایلند یک فانتزی دوران کودکی را به یک ماجراجویی بقای بی نظیر تبدیل می کند. این فیلم با مویرا مک کینون، دختر جوانی که در ارتفاعات اسکاتلند زندگی می‌کند، شروع می‌شود که از خانه بداخلاق و مادر آزرده‌اش فاصله می‌گیرد. او یک زن جوان در ماموریت است. برنامه او این است که به دریا فرار کند تا با عمویش به موقع برای بلتان، یک جشنواره اسکاتلندی که آغاز تابستان است، ملاقات کند. در آنجا، او امیدوار است که درمانی برای دردهای رو به رشد خود بیابد، زیرا عمویش به او قول می دهد که به او کمک کند تا بفهمد واقعاً کیست. این یک داستان ساده از اضطراب دوران کودکی است که به تلاشی لمسی برای کشف خود تبدیل شده است.

جوهر

برای بازتاب آزادی جدید مویرا، Inkle یک حلقه گیم پلی منحصر به فرد ایجاد می کند که از آن الهام می گیرد نفس وحشی. مویرا به سادگی باید با عبور از یک سری دره پر از قله های قابل صعود، راهی دریا شود. علیرغم اینکه Highlands به صورت دوبعدی رندر شده است، به اندازه Hyrule Zelda از نظر وسعت احساس می شود. این یک نقاشی منظره چند لایه است که در جزئیات طبیعی و رنگ های خاکی غنی غرق شده است. وقتی شروع به محدود کردن بین قله‌ها می‌کنم و با حرکت دادن جوی‌استیک به سمت بالا، هر سطحی را می‌کنم، بلافاصله آن حس عالی را دریافت می‌کنم.

با شروع واقعیت ماجراجویی مویرا، آن هیجان اولیه به زودی جای خود را به اضطراب می دهد. آهنگ هایلند به سرعت خود را به عنوان یک بازی بقا در مقیاس کوچک نشان می دهد. من باید نوار استقامتی در ابتدا بزرگ مویرا را مدیریت کنم، که به او دیکته می کند که چقدر می تواند در یک حرکت بالا برود، با استراحت بین پیاده روی های سخت. یک پرش عجولانه یا فرود سخت ممکن است منجر به پوسته پوسته شدن زانوی شود که میله را تا زمانی که استراحت کنم کاهش دهد. همچنین باید پناهگاه های مناسبی برای خوابیدن او در هنگام فرا رسیدن شب پیدا کنم، زیرا تلاش برای چرت زدن در زیر یک برآمدگی سنگی، استقامت او را در روز بعد کاهش می دهد. این یک بخش مؤثر از مدیریت منابع است که مرا تشویق می‌کند تا با احتیاط حرکت کنم و همیشه یک برنامه اضطراری آماده داشته باشم تا زمانی که نور از بین می‌رود.

هر مانعی در آهنگ هایلند می توان بر آن غلبه کرد.

برای استرس‌زاتر کردن اوضاع، مویرا روی تایمر کار می‌کند – او فقط چند روز فرصت دارد تا به زمان بلتان برگردد. او می تواند دیر به دریا برسد، اما پاسخی را که به دنبالش است پیدا نمی کند. این یک فشار و کشش قوی ایجاد می کند، زیرا مواقعی وجود دارد که من باید در معرض خطر آسیب حرکت کنم. این تنش بیشتر با این واقعیت تشدید می شود که ارتفاعات هزارتویی گسترده از تپه ها، غارها و اسرار است. مانند مویرا که سعی می‌کند احساسات درهم‌تنیده‌اش را کنترل کند، احساس می‌کنم که به طرز ناامیدانه‌ای گم شده‌ام و به این فکر می‌کنم که آیا واقعاً تپه‌ها به پایان می‌رسند.

وقتی تشویق به ادامه کار می‌شوم، این باعث می‌شود که بیشتر لذت بخش شود. هر مانعی در آهنگ هایلند می توان بر آن غلبه کرد. حتی زمانی که احساس می‌کنم در ته سنگ هستم و ناامیدانه راهم را به سمت افق می‌کشم، همیشه قله‌ای وجود دارد که می‌توانم از آن بالا بروم تا منظره‌ای از جایی که می‌روم ببینم. در پایان هر مبارزه وضوح وجود دارد. فقط باید بلند شوم تا پیداش کنم.

یک موزیکال سرکش

ایده‌های اصلی گیم‌پلی یک ماجراجویی پلتفرمینگ خوب را ایجاد می‌کنند، اما ساختار گسترده‌تر است که تجربه را خاص می‌کند. مانند آخرین نسخه اینکل، معمای قتل روایی در دریا، آهنگ هایلند از ژانر سرکش یادداشت های خلاقانه می گیرد. هر ماجراجویی مانند یک “دویدن” سنتی عمل می کند، جایی که مویرا سعی می کند تا آنجا که می تواند سریع به دریا برسد. در واقع رسیدن به موقع برای Beltane در ابتدا چالش برانگیز است، اما هرچه بازیکنان بیشتر شروع به درک Highlands و خودشان کنند، آسان تر می شود.

در هر بازی، هدف یافتن راهی از میان کوه ها از طریق مسیرهای قابل کشف است. آنها را می توان از طریق مقالات پراکنده ای که سرنخ هایی از میانبرها را در خود جای داده اند، کشف کرد. بازیکنان هنگام بالا رفتن از یک قله و مشاهده زمین، می‌توانند یک پین روی نقشه بیندازند تا مکان‌های مخفی را مشخص کنند. رفتن به محل و بررسی سرنخ مسیر را آشکار می کند. و از آنجایی که نقشه بین اجراها تغییر نمی کند، این بدان معناست که هر دانشی که به دست آمده است (مانند همه مقالات جمع آوری شده) منتقل می شود. من همچنین می‌توانم آیتم‌های مختلفی را از طریق ماجراجویی‌ام پیدا کنم که ممکن است بعداً کاربرد داشته باشند، مانند زمانی که متوجه شدم برای روشن کردن یک مشعل به مقداری چوب قابل اشتعال نیاز دارم.

هرچه بیشتر در مورد زمین یاد بگیرم، سریعتر می توانم آن را در دویدن بعدی خود فتح کنم. و این بدان معناست که دفعه بعد هم می‌توانم بهتر قدم بگذارم و یاد بگیرم که چه موقع کم کردن سرعت و استراحت خوب است. من هر بار چیز جدیدی در مورد خودم کشف می کنم که زندگی را کمی آسان تر می کند، همانطور که مویرا در داستانش انجام می دهد.

جوهر

مؤلفه موسیقایی ماجراجویی کمتر موفق است، که وزن روایی یکسانی ندارد. وقتی بازیکنان به یک دره طولانی می رسند، ناگهان به یک مینی بازی با ریتم سریع تبدیل می شوند که در آن باید دکمه ها را به موقع فشار دهند و موسیقی برای پرش بین سنگ ها. در حالی که ظاهراً تکمیل یک آهنگ با موفقیت قدرت مویرا را افزایش می دهد، این تغییر اغلب ناچیز به نظر می رسد. در پایان، بخش‌ها احساس می‌کنند که میان‌آهنگ‌های طولانی و تکراری ساخته شده‌اند تا مسیر مسطح را کمی خوش طعم‌تر کنند. اگرچه به اعتبار Inkle، این بخش ها خانه برخی از بهترین موسیقی هایی هستند که امسال در یک بازی ویدیویی می شنوید، زیرا آهنگ های محلی پرشور اسکاتلندی اصالت فرهنگی را به سفر می بخشد.

مثل مویرا، آهنگ هایلند احساس می کند که در تلاش برای کشف هویت خود است. بسیاری از ژانرهای گیم پلی را به دیوار می اندازد و آنها همیشه با هم کار نمی کنند، مانند یک گوت نوجوان که سعی می کند با جوک ها هماهنگ شود. می تواند به چند لحظه آشفته منجر شود، مانند اولین بازی محکوم به فنا که برای من چاره ای جز تنظیم مجدد باقی نگذاشت. با این حال، صداقتی ناخواسته در آن وجود دارد. اگر خیلی ترسیده بود صدای خود را از طریق آزمایش پیدا کند، یک داستان واقعی نوجوانی نخواهد بود. آهنگ هایلند به ما یادآوری می کند که اشکالی ندارد که چیز جدیدی را امتحان کنیم و حتی ممکن است دچار اشتباه شویم، به شرطی که مایل باشیم بعد از آن خودمان را بلند کنیم و با اطمینان به حرکت خود ادامه دهیم. منظور از بزرگ شدن همین است.

داستان کوهستانی روی کامپیوتر تست شد و Steam Deck OLED.

توصیه های سردبیران







توسعه یافته توسط Inkle آهنگ هایلند بر اساس لحظات قابل آموزش مانند آن ساخته شده است. پلتفرمر دوبعدی داستانی است در مورد دختری فراری که سعی می‌کند خود را در دنیایی پر پیچ و خم بیابد که احساس ناامیدکننده‌ای دارد. در حالی که یک روایت مستقیم برای دنبال کردن وجود دارد، مهم ترین لحظات آن داستان های نوظهوری است که بازیکنان در بین قله های کوه کشف می کنند. تنها از طریق سرگردانی است که عمیق‌ترین حقیقت ماجرا آشکار می‌شود: اگر برای شروع هرگز گم نشده باشید، نمی‌توانید خودتان را پیدا کنید.


منبع: https://www.digitaltrends.com/gaming/a-highland-song-review-pc-steam-deck/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *