تغییرات اقلیمی از بین نمی رود و بهتر هم نخواهد شد – حداقل اگر به قانون گذاری به همان شکلی که بوده ایم ادامه دهیم. که در دموکراسی در زمان گرمتر: تغییرات آب و هوا و دگرگونی دموکراتیکمجموعه ای چند رشته ای از کارشناسان موضوعی درباره سرنوشت درهم تنیده اکولوژی آمریکا و دموکراسی بحث می کنند و استدلال می کنند که تنها با تقویت نهادهای موجود ما قادر خواهیم بود از «اضطراری طولانی» پیش رو عبور کنیم.
در گزیده زیر، نویسنده مشارکت کننده و استادیار محیط زیست و پایداری در دانشگاه بوفالو، هالی جین باک، چگونگی تأثیر شتابان تغییرات آب و هوایی، اینترنت مدرن و رنسانس اخیر اقتدارگرایی را بررسی می کند و تأثیرات منفی یکدیگر را تشدید می کند. همه ما.
برگرفته از دموکراسی در زمان گرمتر: تغییرات آب و هوا و دگرگونی دموکراتیک، ویرایش شده توسط David W. Orr. منتشر شده توسط MIT Press. کپی رایت © ۲۰۲۳٫ کلیه حقوق محفوظ است.
تپههای سوزان و آسمان قرمز درخشان، بستر رودخانههای خشک، گسترهای از آب قهوهای که پشت بامهای کوچک انسان را فراگرفته است. این محیط قرن بیست و یکم است. نقشه چیه؟ برای بسیاری از ما که روی آب و هوا و انرژی کار می کنیم، داستان این قرن در مورد ایجاد انتقال انرژی است. این زمانی است که ما به طور کامل هم انرژی و هم استفاده از زمین را تغییر می دهیم تا از مخرب ترین تأثیرات تغییرات آب و هوایی اجتناب کنیم – یا در انجام آن ناکام باشیم.
مقابله با اقتدارگرایی حتی ضروری تر است. حدود چهار میلیارد نفر، یا ۵۴ درصد از جهان، در نود و پنج کشور، تحت استبداد در رژیمهای استبدادی کاملاً مستبد یا رقابتی زندگی میکنند. قرن بیست و یکم نیز در مورد مبارزه با اشکال جدید و رو به رشد استبداد است. در این روایت، قرن بیست و یکم با موجی از قیام های دموکراتیک سرکوب شده آغاز شد و با انتخاب رهبران خودکامه در سراسر جهان که شروع به از بین بردن نهادهای دموکراتیک کردند، ادامه یافت. هرگونه توهم موفقیت جهانی شدن، یا قرن بیست و یکم که نمایانگر جدایی از قرن بی رحمانه بیستم است، با حمله اخیر روسیه به اوکراین از بین رفت. با توجه به شکست تلاشهای دموکراسیسازی در قرن بیستم، طرح موضوع چندان روشن نیست. یک خط داستانی کاملاً قابل تشخیص از مقاومت عمومی و بازسازی دموکراسی های ناقص وجود دارد.
داستان سومی نیز در مورد این قرن وجود دارد: نفوذ اینترنت به تمام حوزه های زندگی روزمره، اجتماعی و سیاسی. علیرغم صحبت های اوایل قرن در مورد عصر اطلاعات، ما تازه در حال شروع به مفهوم سازی معنای این هستیم. در حال حاضر، طرح فعلی در مورد تمرکز گفتمان در چند پلتفرم شرکتی است. ظهور پلتفرمها پتانسیل شبکهسازی قیامهای دموکراتیک را به همراه میآورد و همچنین رهبران اقتدارگرا را از طریق الگوریتمها و الگوریتمهای پس از حقیقت بهینهسازی میکند تا خشم و نفرت را از بین ببرد. این یک داستان چالش برانگیز برای روایت است، زیرا صحنه در همه جا وجود دارد. داستان در اتاق خوابهای ما رخ میدهد که ما باید خواب یا بیدار باشیم، و روزهای معمولیترین لحظات انتظار در صف فروشگاه مواد غذایی یا در حین حمل و نقل را پر میکند. شخصیت ها ما هستیم، حتی بیشتر از تغییرات آب و هوایی. دیدن شکل و معنای این داستان دشوار است. و در حالی که ما به طور فزاینده ای از تأثیری که تغییر رسانه ها و زندگی اجتماعی خود بر روی پلتفرم های فناوری بزرگ بر دموکراسی ما می گذارد آگاه هستیم، توجه کمتری به تأثیر این امر بر توانایی ما در واکنش به تغییرات آب و هوایی معطوف شده است.
به دیدار این سه نیرو فکر کنید – تغییرات آب و هوایی، اقتدارگرایی، اینترنت. چه چیزی به ذهن می رسد؟ اگر شخصیتهای آشنای این داستانها را دوباره ترکیب کنید، شاید به نظر میرسد که فعالان آب و هوا از قابلیتهای اینترنت برای پیشبرد اعتراض شبکهای و دموکراسی انرژی استفاده میکنند. به ویژه، حمایت از نسخه ای از «دموکراسی انرژی» که شبیه باد، آب و خورشید است. سیستم های غیر متمرکز؛ و جامعه محلی کنترل انرژی.
در این مقاله، من میخواهم پیشنهاد کنم که این در واقع جایی نیست که نیروهای سهگانه در آن قرار دارند افزایش اقتدارگرایی ایکس تغییرات آب و هوایی ایکس تسلط بر پلتفرم های فناوری منجر می شود. در عوض، اقتصاد سیاسی رسانههای آنلاین ما را در یک چشمانداز اجتماعی قرار داده است که در آن هم اجماع سیاسی و هم زیرساختهای مورد نیاز برای انتقال انرژی غیرممکن است. پیکربندی کنونی اینترنت یک مانع کلیدی در برابر اقدامات اقلیمی است.
امکانات کنش اقلیمی در یک اکوسیستم رسانه ای وجود دارد که توجه ما را به پول تبدیل کرده است و از نفرت و تفرقه ما سود می برد. الگوریتمهایی که سود تبلیغاتی را از به حداکثر رساندن زمان در سایت به دست میآورند، دریافتهاند که چیزی که ما را نگه میدارد خشم است. حتی بدتر از آن، این سیستم اعتیادآور است، با اعلانهایی که در بخشی از آنچه دیوید کورت رایت، مورخ و متخصص اعتیاد، آن را «سرمایهداری لیمبیک» مینامد، دوپامین را ارسال میکند. جامعه کم و بیش به این مجموعه خشمگین-صنعتی راه رفته است بدون اینکه چارچوب تحلیلی واقعی برای درک آن داشته باشد. پلتفرمهای فناوری و برخی گروههای تحقیقاتی یا اتاقهای فکر «اطلاعات نادرست» یا «اطلاعات نادرست» را به عنوان چارچوب پیشنهاد میکنند، که مشکل را بهگونهای نشان میدهد که گویی مشکل محتوای بدی است که چاه را مسموم میکند، نه اینکه ساختار خود پوسیده باشد. همانطور که اوگنی موروزوف با کنایه گفته است: “پس حقیقت برای سرمایه داری دیجیتال همان چیزی است که آلودگی برای سرمایه داری فسیلی است – محصول جانبی عملیات.”
تعدادی از آثار خطوط و پویاییهای بومشناسی رسانهای کنونی و آنچه را که انجام میدهد، تشریح میکنند – Siva Vaidhyanathan رسانه های ضد اجتماعیصبح U. Noble’s الگوریتم های ظلمگیرت لاوینک غمگین از طراحی، سرمایه داری نظارتی شوشانا زوبوفریچارد سیمور ماشین توییترتیم هوانگ بحران توجه ساب پرایم، نوشته تریسی مک میلان کاتم در مورد چگونگی درک روابط اجتماعی فناوری های اینترنتی از طریق سرمایه داری نژادی و بسیاری موارد دیگر. در عین حال، یک بحث متقابل منطقی وجود دارد که واقعاً چقدر از مشکلات ما می تواند پای رسانه های اجتماعی گذاشته شود. تحقیقات در مورد تأثیر رسانه های اجتماعی بر ناکارآمدی سیاسی، سلامت روانی و جامعه، پرتره منظمی را ترسیم نمی کند. محققان استدلال کردهاند که تأکید بیش از حد بر پلتفرمها میتواند بسیار سادهانگیز باشد و بوی جبر فنآوری بدهد. آنها همچنین به این نکته اشاره کرده اند که فرهنگ هایی مانند ایالات متحده و رسانه های میراث دار تاریخ طولانی با پسا حقیقت دارند. با این حال، مطمئناً پویاییهایی در جریان است که ما آنها را پیشبینی نمیکردیم، و به نظر نمیرسد کاملاً مطمئن باشیم که با آنها چه کار کنیم، حتی با وجود چندین حوزه علمی در زمینه ارتباطات، اطلاعات نادرست، و رسانههای اجتماعی و دموکراسی که روی این تحقیقات کار میکنند. سال ها.
آنچه واضح به نظر می رسد این است که اینترنت آن ارتباطی که ما تصور می کردیم نیست. بومشناسی و معنویت دهه ۱۹۶۰، که بسیاری از آنچه را که امروز بهعنوان دموکراسی انرژی و آینده خوب میبینیم، شکل داد و ساختار داد، به ما گفت که همه به هم متصل هستیم. شبکهای جهانی – به نظر آشنا میرسد، مانند رویایی تبآلود از دهههای ۱۹۸۰ یا ۱۹۹۰، رویایی که به نوبه خود ریشه در دهه ۱۹۶۰ و قبل از آن داشت. گیرت لوینک، نظریهپرداز رسانه، مصاحبهای در سال ۱۹۹۶ با جان پری بارلو، یکی از بنیانگذاران بنیاد الکترونیک مرزی و غزلسرای Grateful Dead، که در آن بارلو توصیف میکرد که چگونه فضای مجازی هر سیناپس همه شهروندان روی کره زمین را به هم متصل میکند، منعکس میکند. همانطور که Lovink می نویسد، “به غیر از به اصطلاح آخرین میلیاردی که اکنون در آنجا هستیم. این چیزی است که همه ما می توانیم روی آن توافق داشته باشیم. بحران کرونا اولین رویداد در تاریخ جهان است که در آن اینترنت فقط “نقشی” ندارد. – این رویداد همزمان با شبکه است. این یک طنز عمیق است. ویروس و شبکه… آه می کشند، این یک ترانه قدیمی است، درست است؟ در واقع، با مطالعه یک تاریخ فرهنگی، بدیهی به نظر می رسد که ما به این نقطه از شبکه جهانی شدن خواهیم رسید، و اینترنت نه تنها در رویدادهای جهانی مانند کووید-۱۹ یا تغییرات آب و هوایی “نقش” خواهد داشت، بلکه آنها را شکل می دهد.
چه میشود اگر اینترنت واقعاً ما را عمیقتر از آنچه که معمولاً به آن اعتبار میدهیم به هم متصل کرده باشد؟ چه میشود اگر آنچه در نیمه دوم قرن بیستم تصور میشد، در واقع ظاهر شود، اما دیر ظاهر شود، و اصلاً آنطور که فکر میکردیم نیست؟ ما واقعاً به هم متصل هستیم – اما بدن جهانی ما نه یک آگاهی جمعی روانگردان است و نه زیرساختی برای انتقال داده که شامل بسته های اطلاعاتی و کد است. به نظر می رسد که ما یک مغز جمعی ساخته ایم که اصلا شبیه کامپیوتر عمل نمی کند. این بر روی داده ها، کدها، ارقام باینری اجرا می شود – اما به صورت احساسی، غیرمنطقی، به شیوه ای جنگ یا گریز و بدون آگاهی عمل می کند. این موجودی است که بهعنوان یک کودک نوپا احساسی عمل میکند، نه با ظرفیت سنجش محاسباتی منظمی که گرافیکهای موجود در «اینترنت» منتقل میکنند. تلقی کردن از آن به عنوان داده یا اطلاعات مانند تصور اینکه شبکه ای از سلول ها یک شخص است.
چیزی که ما به آن هجوم آوردهایم و به طور جمعی ایجاد میکنیم، بیشتر شبیه یک سیستم غدد درون ریز جهانی است تا هر چیزی که در سالها در حالی که «سایبر» یک پیشوند بود، تصور میکردیم. با توجه به اینکه مارشال مک لوهان بیش از پنجاه سال پیش در مورد سیستم عصبی جهانی صحبت می کرد، ممکن است این یک مشاهده پیش پا افتاده به نظر برسد. ما در طول دههها نسبت به سایبرنتیک و ارتباط جهانی و اخیراً احیای تئوری در مورد شبکهها و خویشاوندی و ریزومها و بقیه اشتیاق داشتیم. (طنز این است که با پنجاه سال صحبت در مورد “تفکر سیستمی”، ما هنوز پاسخ هایی به چیزهایی مانند کووید-۱۹ یا آب و هوا داریم که تقریباً مخالف در نظر گرفتن سیستم های به هم پیوسته است – تحت سلطه یک مجموعه تخصص و ناتوانی در ادغام علوم اجتماعی. و علوم انسانی). بنابراین – در سطح جهانی متصل است، اما به سیلوها، کمپ ها، اتاقک های اکو و غیره تقسیم شده است. پلتفرمهای رسانههای اجتماعی بهعنوان عاملی عمل میکنند، تعاملات و فضاهای ما را برای گفتگو و راهحلسازی ساختار میدهند. اقتدارگراها این را می دانند و به همین دلیل است که مزارع ترول هایی دارند که می توانند طیف راه حل ها و احساسات درباره آنها را دستکاری کنند.
اینترنت همانطور که ما آن را تجربه می کنیم، از طریق مکانیسم های مختلف، مانعی اصلی در برابر اقدامات آب و هوایی است. ترویج اطلاعات نادرست در مورد تغییرات آب و هوایی تنها یکی از آنهاست. یک قطبیسازی سیاسی کلی وجود دارد که مانع از ائتلافهایی میشود که ما برای تحقق انرژی پاک باید بسازیم، و همچنین درگیریهای درونی فلجکننده را در جنبش آب و هوا درباره استراتژیهایی ایجاد میکند که پلتفرمها از آن سود میبرند. مخالفت شبکه ای با زیرساخت های مورد نیاز ما برای انتقال انرژی وجود دارد. حواس پرتی دائمی از بحران آب و هوا، به شکل رسوایی های شدید روز، در اقتصاد توجه وجود دارد که در آن همه موضوعات برای انرژی ذهنی رقابت می کنند. و زمان و توجه صرف شده بر روی این پلتفرم ها به جای اقدامات دنیای واقعی وجود دارد.
هر یک از این حوزهها ارزش وقت گذاشتن را دارد، اما این مقاله بر چگونگی تداخل بومشناسی رسانهای معاصر با استراتژی و زیرساختهای آب و هوایی به ویژه تمرکز دارد. برای درک پویایی، باید نگاه دقیقتری به مفهوم دموکراسی انرژی، همانطور که به طور کلی توسط جنبش آبوهوایی درک میشود، و اصول آن: سیستمهای تجدیدپذیر، در مقیاس کوچک و کنترل جامعه بیندازیم. طنز تلخ لحظه کنونی این است که فقط اقتدارگرایی در حال افزایش نیست که ما را از آینده خوب باز می دارد. همچنین این تصورات محدود و منحرف ما از دموکراسی است که ما را به دام انداخته است.
این مقاله در ابتدا در Engadget در https://www.engadget.com/hitting-the-books-democracy-in-a-hotter-time-david-orr-mit-press-143034391.html?src=rss منتشر شد.
منبع: https://www.engadget.com/hitting-the-books-democracy-in-a-hotter-time-david-orr-mit-press-143034391.html?src=rss