این یک سوال به قدمت خود صنعت فناوری است: آیا اروپا می تواند با سیلیکون ولی رقابت کند؟
این به دو دلیل اصلی دوباره در ذهن من زنده شد. اولین مورد، تغییر اخیر (-ish) فناوری بزرگ به نهادهای رسانه ای است. و دومی؟ این تلاش اسپاتیفای به عنوان یک پیشرو اروپایی در این زمینه است.
بیایید اولین نکته را در نظر بگیریم.
در چند سال گذشته، شاهد تغییر استراتژی سیلیکون ولی و شروع سرمایهگذاری هنگفت در رسانهها بودهایم. شما فقط باید نگاه کنید رونمایی اپل از Apple TV+ و خدمات پخش موسیقی اپل، یا نفوذ آمازون به فیلم ها و سریال های تلویزیونی. یعنی دومی عقب بود حلقه های قدرتگران ترین برنامه تلویزیونی ساخته شده
البته دلایل بیشماری وجود دارد که شرکت فناوری بزرگ در رسانهها سرمایهگذاری میکند، اما یکی از بزرگترین آنها استفاده از آن به عنوان ابزاری برای جذب مردم به اکوسیستمهایشان است.
استفان هتلی میگوید: «در مورد آمازون، به دلیل کانالهای درآمدی مختلف و روشهای ارتباط با مشتریان، درک بیشتری از کاربران و ترجیحات آنها از طریق دادهها دارد. او رئیس بازاریابی محصول و شریک در DigitalRoute است، کسبوکاری که به شرکتهای پخش جریانی کمک میکند تا اطلاعات مشتریان خود را درک کنند.
او به من میگوید که از آنجایی که آمازون اساساً یا صرفاً یک شرکت رسانهای نیست، میتواند حسابهای مشتریان خود را ترکیب کند و از طریق تجارت الکترونیک، تلویزیون، پخش فیلم و موسیقی، لوازم الکترونیکی مصرفی، و کانالهای تحویل مواد غذایی به آنها بفروشد.
برای مثال، این شرکت میتواند برای نمایشها پول خرج کند و مردم را تشویق کند تا در Amazon Prime Video مشترک شوند. این به همراه آمازون پرایم همراه است، به این معنی که کاربران انگیزه ای برای استفاده از پلتفرم برای خرید دارند.
اپل نیز رویکردی مشابه دارد.
در سال های اخیر، این شرکت متوجه شده است که چنین است نزدیک به سقف تعداد دستگاه هایی است که می تواند بفروشد. از این نقطه، رشد سخت تر خواهد بود. با دانستن این موضوع، تمرکز خود را به سمت خدمات معطوف کرده است، و به طور موثر قصد دارد نرم افزار را به مشتریان فعلی خود بفروشد. و کار می کند.
اپل نه تنها با خریدهای سخت افزاری جدید، سرویس های استریم خود را به صورت آزمایشی رایگان به مشتریان ارائه می دهد، بلکه آنها را با هم ترکیب می کند بسته Apple One آن. و دوباره، مانند آمازون، برای جذب مردم برای ورود به اکوسیستم خدمات خود، هزینه های زیادی را صرف نمایش می کند. با تد لاسو که نمونه بارز این موفقیت است.
هاتلی میگوید: «این به آن فرصتهای بیشتری برای کسب درآمد از مشتریانش و همچنین جمعآوری دادههای زیادی در مورد ترجیحات آنها میدهد.
مبارزات Spotify: یک تابلوی راهنما در صنعت
نکته این است که همه موارد فوق به خصوص سودآور نیستند – و به خصوص وقتی صحبت از جنبه رسانه ای می شود. از بسیاری جهات، شرکت های فناوری ایالات متحده از استریم به عنوان یک رهبر ضرر استفاده می کنند. آنها میلیاردها دلار را به نمایش ها و فیلم ها با هدف کسب درآمد در جای دیگر، نه از طریق خود رسانه، تزریق می کنند.
این یک مشکل بزرگ برای شرکت های رسانه ای به طور کلی و کسب و کارهای اروپایی در یک زمینه است. و حدس بزنید چه کسی در هر دو دسته قرار دارد؟ بله، درست حدس زدید: Spotify.
این شرکت سوئدی که به طور گسترده مستقل است، در تلاش است تا با Big Tech همگام شود. آی تی دستمزد کمتری به هنرمندانش می دهد نسبت به بزرگترین رقبای خود، اما هنوز سودی کسب نکرده است:
این را در رفتار او نشان می دهد. برای مثال، روی پادکست ها شرط بندی زیادی کرد. سرمایه گذاری بیش از یک میلیارد دلار در تلاش برای آوردن طیف وسیع تری از کاربران به پلتفرم خود. در حالی که این مزیت آشکاری را داشت که آن را به یک رهبر پادکست تبدیل کرد، این شرکت تلاش کرد تا آن را به سود تبدیل کند. منجر به اخراج و کاهش رویکرد.
این الگو در کل فضای رسانه ای اروپا در حال اجرا است.
هاتلی می گوید: «تسلط ایالات متحده می تواند برای شرکت های اروپایی که تلاش می کنند سهم خود از بازار را در هر صنعتی ادعا کنند چالش برانگیز است، و رسانه ها نیز تفاوتی با این موضوع ندارند.
این تصویری از بخشی را ترسیم میکند که به دلیل توانایی Big Tech برای خرج کردن از بین رفته است و سؤالات مهمی را برای آینده رسانهها مطرح میکند.
آیا کشورهای اروپایی می توانند مقابله کنند؟ و آیا آنها نیاز دارند؟
مارتی رابرتز به من میگوید: «یکی از راههایی که شرکتهای رسانهای اروپایی میتوانند با بودجههای کلان شرکتهای آمریکایی رقابت کنند، ارزیابی مجدد نوع محتوایی است که برای مخاطبان منتشر میکنند. او SVP، استراتژی محصول و بازاریابی، در Brightcoveیک شرکت فناوری استریم
در واقع، رابرتز معتقد است که غول های پخش جریانی ایالات متحده نمایش های زیادی را برای بازاریابی موثر ایجاد می کنند. این فرصتی برای نهادهای کوچکتر است تا “یک کار شگفت انگیز در تبلیغ چند نمایش جدید در ماه” انجام دهند.
در کنار این، او به آن فکر می کند[a] نقطه قوت اصلی برای شرکت های رسانه ای اروپایی، محلی سازی بیش از حد در بازارهای خاص است. او یا به محتوای غیرانگلیسی زبان اشاره می کند، یا به ویژه در یک ژانر خاص، مانند موفقیت درام های پلیسی نوردیک، مهارت پیدا می کند.
جسی شمن – مدیر عامل شرکت لیوان کاغذیشرکتی که دوبله هوش مصنوعی را برای شرکت های رسانه ای ارائه می دهد – به طور مشابه در مورد چشم انداز رسانه های اروپایی مثبت است.
او میگوید: «روند فعلی بستهبندی فرصتهایی را برای همکاری بیسابقه بین شرکتهای اروپایی و رقبای آمریکایی باز میکند. ما در حال حاضر شاهد این هستیم که مشارکت Paramount Global با Sky و Canal+ تنها یک نمونه اخیر است.
این تصویری زیباتر از آنچه انتظار داشتم به تصویر میکشد. به نظر نمیرسد که شرکتهای اروپایی که در رقابت شرکتهای اروپایی بیرقیب هستند، بسیاری از کارشناسان را به دردسر بیندازند، زیرا آنها عموماً معتقدند که کسبوکارها میتوانند با مبارزه نکردن با فناوری بزرگ ایالات متحده رشد کنند، بلکه در کنار آن کار کنند.
آیا این رویکرد یکپارچه و جهانی چیز خوبی است؟
یکی از عناصری که در طول گفتگوهای من مطرح شد این بود که تمرکز به هم پیوسته و جهانی رسانه ها اکنون مرزها را به طور کلی بی ربط می کند، به این معنی که تمرکز بر موفقیت رسانه های اروپایی به طور خاص مفید نیست.
Maor Sadra میگوید: «وقتی صحبت از سرمایهگذاری به میان میآید، ما در دهکدهای جهانی زندگی میکنیم، جایی که سرمایهگذاران غولپیکر از ایالات متحده، اتحادیه اروپا، بریتانیا، APAC و هر کجا میتوانند سرمایه قابل توجهی را به شرکتهایی که به آنها اعتقاد دارند بریزند. او مدیرعامل و یکی از بنیانگذاران است INCRMNTALیک پلت فرم علم داده
صدرا مدعی است که این محو شدن خطوط جغرافیایی در مورد Spotify نیز صادق است. او اشاره می کند که بزرگترین سرمایه گذاران نهادی این شرکت شامل بیلی گیفورد بریتانیا، مورگان استنلی مستقر در ایالات متحده و شرکت چینی تنسنت هالیدیز است.
او به من میگوید: «محل مدیریت کلیدی و کارمندان در دنیایی متصل به نظر میرسد که در عصر امروز یک نکته بیربط به نظر میرسد.
شکی نیست که آنچه صدرا و دیگر کارشناسان می گویند درست است: ما در یک محیط رسانه ای جهانی زندگی می کنیم و برای بقای شرکت ها، آنها باید آن را بپذیرند. جستوجوی سرمایهگذاری خارجی یا مشارکت با سازمانهای بزرگتری مانند اپل یا آمازون، جزئی از وجود در این دنیای مدرن است.
البته این بدان معنا نیست که حفظ نهادهای رسانه ای قدرتمند برای اروپا حیاتی نیست.
فقط باید نگاه کنید که هالیوود و تلویزیون چه سودی برای آمریکا داشته است. این کشور نفوذ فرهنگی خود را در سراسر جهان گسترش داده و به نوعی از قدرت نرم تبدیل شده است. فقط به عنوان یک مثال کوچک، ردپای جهانی هالووین و شکرگزاری را در نظر بگیرید. برای اینکه اروپا مکانی جذاب باقی بماند، برای اینکه بتواند هویت خود را بسازد، به رسانه های قوی نیاز دارد.
بله، همکاری با این سازمانهای بزرگ آمریکایی مهم است، اما کسبوکارهای اروپایی در همان بخش نیز باید نشان خود را بگذارند – و یکی از راههای دستیابی به آن فناوری است.
جلوتر از موج ماندن
یک موضوع وجود داشت که در بسیاری از گفتگوهای من در مورد استفاده از فناوری برای مرتبط ماندن مطرح شد: هوش مصنوعی.
Shemen از Papercup به من میگوید: «محلیسازی حوزهای است که تأثیر فناوری، بهویژه هوش مصنوعی مولد، در آن احساس میشود.
این در حال حاضر در تعدادی از مکان ها در حال آزمایش است. با برنامه ریزی Spotify در شبیه سازی صدای میزبان پادکست و سپس ترجمه آنها به زبان های مختلف. این روند برای سازندگان رسانه های اروپایی بسیار مهم خواهد بود، به خصوص اگر محتوای غیرانگلیسی تولید کنند. تقریباً ناگفته نماند که این کار چقدر میتواند برای سازندگان کوچکتر و شرکتهای رسانهای که در این دسته قرار میگیرند سودمند باشد، زیرا دسترسی بالقوه آنها میتواند سر به فلک بکشد.
هوش مصنوعی همچنین بخشی حیاتی از معمای کسب و کارهای اروپایی در هنگام تجزیه و تحلیل داده ها خواهد بود. اگر آنها بتوانند به شکلهایی از بینشهایی که در حال حاضر فقط برای شرکتهای بزرگ فناوری در دسترس است دسترسی داشته باشند، میتوانند محتوای خود را طوری تغییر دهند که جذابیت داشته باشد و به تودهها دسترسی پیدا کند و زمینه بازی را هموار کند.
مسیر اروپایی برای موفقیت
اگر قرار است رسانههای اروپایی از نفوذ فناوری بزرگ به فضا جان سالم به در ببرند، یک چیز مسلم است: نمیتوانند ثابت بمانند. در عوض، صنعت اروپا باید از ویژگیهای مثبت خود استفاده کند و از آنها به بهترین شکل ممکن استفاده کند.
این باید شامل پذیرش توانایی آن برای ایجاد محتوای خاص، مشارکت محتوای هوشمندانه و سرمایه گذاری در فناوری هایی باشد که می تواند به محتوای اروپایی کمک کند تا مخاطبان بیشتری را جذب کند.
در نهایت، آینده جریان رسانه در اروپا آینده ای متعادل است. در حالی که با مشارکت با سازمانهای بزرگتر، آینده سودآوری در دسترس است، اما نمیتواند خطر از دست دادن خود را در این فرآیند داشته باشد. در حال حاضر، هیچ راهی واقعی وجود ندارد که رسانه های اروپایی بتوانند با کیف پول های بی انتها سیلیکون ولی رقابت کنند. کاری که آنها می توانند انجام دهند این است که اطمینان حاصل کنند که مرتبط باقی می مانند.
راز دستیابی به این امر آنقدرها هم راز نیست – چابک بودن و ذهن باز بودن.
اینقدر مبهوت رفتار نکنید: به هر حال سؤالات قدیمی اغلب پاسخ های قدیمی دارند.
منبع: https://thenextweb.com/news/europe-battle-media-power-silicon-valley