استاددومین حضور بردلی کوپر در پشت دوربین، یک انحراف سبک بزرگ از اولین بازی او، بازسازی ۲۰۱۸ است. ستاره ای متولد شده است. با این حال، وجه مشترک آنها (به غیر از به تصویر کشیدن زندگی عاشقانه هنرمندان) این است که هر دو فیلم های خوبی هستند که به عالی بودن نزدیک می شوند.
تلاش دوم او درباره زندگی لئونارد برنشتاین، آهنگساز و رهبر ارکستر مشهور نیویورکی است که کوپر نیز نقش او را بازی می کند. در حالی که این فیلم سفر هنری او را دنبال می کند، تمرکز اصلی فیلم بر ازدواج برنشتاین با بازیگر شیلیایی-کاستاریکایی، فلیسیا مونته آلگره (کری مولیگان) است، از عاشقانه سنگلاخ آنها تا زندگی خانوادگی آنها تا رابطه برنشتاین با چندین مرد در طول سالها. استاد با این حال، با برنشتاین سالخورده ای شروع می شود که پس از مرگ مونته آلگره بر اثر سرطان به گذشته نگاه می کند و وقایع فیلم را در قالب خاطره می سازد.
استاد بازگشتی به عصر طلایی هالیوود است
اعتبار: جیسون مکدونالد/نتفلیکس
برنشتاین، اگرچه او را اولین رهبر ارکستر بزرگ آمریکایی می دانند، آهنگساز پشت دو فیلم برجسته نیز بود: الیا کازان. در اسکلهو رابرت وایز و جروم رابینز داستان سمت غربی (او همچنین موسیقی تولید صحنه اصلی را نوشت). در حالی که او بیشتر به خاطر کارهای تئاتری و ارکسترال شهرت داشت، لنزی که کوپر از طریق آن به برنشتاین نزدیک میشود، بهطور قابلتوجهی، سینمایی است، بین وام گرفتن عناصر موسیقیهای فوقالذکر، و ارائه بخش قابل توجهی از فیلم بهصورت سیاه و سفید مناسب دوران و ۴٫ : نسبت تصویر ۳، از اولین رویدادهایی که ردیابی می کند در دهه ۱۹۴۰ رخ داده است.
با این حال، کوپر فقط سطح عصر طلایی هالیوود را خراش نمی دهد. بلکه از لحن و کادربندی کلاسیک آن الهام می گیرد. وقتی برنشتاین و مونته آلگره برای اولین بار همدیگر را ملاقات میکنند، آنها کنایههای تداخلی و سریع از یک کمدی بیسابقه رد و بدل میکنند، و در حالی که کوپر و مولیگان بیشتر دیالوگهای پر جنب و جوش خود را در این صحنهها زمزمه میکنند، درک کلمات آنها به اندازه درک ارتباط مهم نیست. آنها خلق می کنند.
اعتبار: جیسون مکدونالد/نتفلیکس
این بخش از فیلم که رابطه اولیه برنشتاین و مونته آلگره را ترسیم می کند، پرشور و پر انرژی است. دوربین زنده میشود و در طول هیجان عاشقانه و موفقیت حرفهای در فضا میچرخد (دو ایده که فوراً در هم تنیده میشوند و چیزهای آینده را به تصویر میکشند). کوپر بار دیگر با متیو لیباتیک، فیلمبردار، تابلوهای بصری جذابی را خلق میکند که از نور، سایه و شبح تشکیل شده است، و در بخش عمدهای از اولین اقدام طولانی فیلم، تقریباً هر لحظه شور و شوق طلسمکنندهای از خود جاری میشود.
استاد در آستانه فرمالیسم پر جنب و جوش موزیکال های اولیه هالیوود قرار می گیرد و حتی گاهی به سکانس های رقص انتزاعی می شکند تا نه تنها پروانه های معاشقه این زوج، بلکه موانع بالقوه ای را که در برابر آنها قرار دارد بیرونی کند. در یک نقطه، در حالی که به Montealegre نسخه اولیه باله ملوان خود را نشان می داد فانتزی رایگان (پایه نهایی برای در شهررقصندههای متعدد صحنه را پر میکنند و در لحظهای رویایی، برنشتاین توسط سه ملوان نمادین نمایش کنار زده میشود، در حالی که مونتهالگره افسرده نگاه میکند، و درک میکند که هم کار او و هم دیگر مردان دگرباشان همیشه مورد توجه برنشتاین خواهند بود.
بردلی کوپر فقط باید یک موزیکال را کارگردانی کند
اعتبار: جیسون مکدونالد/نتفلیکس
شرم آور است که کوپر هنوز موزیکال نساخته است، زیرا با فرم و نمادهای پویای آن بسیار سازگار است. استاد به او این امکان را میدهد تا رویکرد فیلمسازی کلاسیکتری را هدایت کند، یکی از قاببندیهای حساب شده و حرکاتی که وقتی برای نشانهگذاری هیجانهای هیجانی استفاده میشوند، ارگانیک به نظر میرسند – به جای سبک چرخشی آزاد و با دست. ستاره ای متولد شده استکه اغلب احساس پراکندگی می کرد و حتی قدرتمندترین بازی های آن فیلم را نیز به جا گذاشت احساس جدا شدن از یکدیگر.
این بخشهای سیاه و سفید، که هم حرفهای سینمایی و هم زرق و برق و زرق و برق رویایی آن زمان را هدایت میکنند، جایی هستند که فیلم کاملترین و بکرترین احساس را دارد، البته با ترکهایی که هر بار که برنشتاین در اطراف مردانی قرار میگیرد که با آنها درگیر است، آرام آرام نشان میدهد. . شبح همجنس گرایی که یک زوج ستاره سنتی هالیوود را تهدید می کند، بدون شک در ظاهر واپسگرایانه است، اما در متن روایت – خاطره ای سینمایی که برنشتاین یادآوری می کند – این یک گذشته نگر است که جنبه هایی از زندگی او قابل قبول است تا برایش به رخ بکشد. جهان در اصطلاح اپرایی، و اینکه کدام بخش های او برای چنین چیزی بیش از حد برانداز است. هرگز گفتگوی شفاهی در مورد اینکه چرا برنشتاین را نمیتوان با مردان در ملأ عام ملاقات کرد وجود ندارد (البته، دوره زمانی کاملاً قابل توضیح است)، اما چندین مبادله بیصدا وجود دارد که احساسات خیانت را در آن آشکار میکند.
اعتبار: جیسون مکدونالد/نتفلیکس
بازگشت به دوران طلایی فیلم کاملاً با فاز طولانی ماه عسل برنشتاین و مونته آلگره مطابقت دارد، اما با چند آزادی که مناسب روایت است. شاید به درستی، نامزدی شکسته آنها در این دوره و سرنوشت رابطه ای که مونته آلگره در آن بین داشت را حذف می کند – یعنی تا زمانی که بعداً در فیلم در جریان یک مشاجره پیش بیاید، زمانی که ازدواج آنها به مراتب کمتر دوست داشتنی است. هنگامی که فیلم به اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ می رسد، وارد فاز رنگی خود می شود (در حالی که هنوز شکل مربعی خود را حفظ می کند) و درخشش جذاب و قدیمی هالیوود سرانجام از بین می رود. متأسفانه، کوپر از این نقطه به بعد چیزهای زیادی وجود ندارد و جای کمی برای آن نوع شکوفایی بصری و عقبنشینیهایی که باعث شد اولین بازیگر او آواز بخواند باقی میماند.
در یک طرف، یک رویکرد واقعی تر و واقعی تر نیز با شکاف های پویایی زن و شوهر که به آرامی آشکار می شود، هماهنگ است. با این حال، تصمیمات بعدی کوپر در ساخت فیلم، از نظر احساسی احساس عدم تعهد می کند، حتی زمانی که بازیگران در حال اجرای یک شوک مطلق هستند.
«اجراهای عالی استاد به شکل ناقصی در قاب قرار گرفته اند
اعتبار: جیسون مکدونالد/نتفلیکس
چند لحظه در طول صحنه های رنگی وجود دارد که در آن کوپر تصمیمات کارگردانی خیره کننده ای می گیرد که کاملاً از کارهای قبلی او فاصله می گیرد. شاید قوی ترین صحنه در ستاره ای متولد شده است جک کوپر و متحد لیدی گاگا درگیر یک مشاجره لفظی بد در حمام هستند، که طی آن کوپر دوربین شناور خود را در هر یک از نزدیکآپهایشان آموزش میدهد و خامترین و دردناکترین لحظاتشان را با نزدیکی ناراحتکننده ثبت میکند.
برنشتاین و مونتهالگره به طور مشابه با هم مبارزه میکنند، و بازیهای هر دو بازیگر به همان اندازه پرشور است، اما این بار، کوپر دوربین را از فاصله دور نگه میدارد و هر دو شخصیت را در یک شات اصلی گسترده و بیتحرک ثبت میکند. این برازنده خاطرهای است که احتمالاً برنشتاین میخواهد از آن فاصله بگیرد و محیطی که بزرگترین این بحثها در آن اتفاق میافتد نیز به روشهای طعنهآمیز آن را به شما اطلاع میدهد (چشمتان را به پنجرهی مجاور بزنید تا از ته دل بخندید).
با این حال، یکی از دلایل اصلی این کار، عملکرد فیزیکی کوپر و مولیگان است. صحنه به زبان بدن آنها و طرح کلی فرم آنها اجازه می دهد تا همه حرف زدن را انجام دهند. هر دو بازیگر کاملاً با موقعیتها و دیدگاههای شخصیتهایشان هماهنگ هستند، و حالا که همپوشانی دیالوگهایشان بیشتر بحث برانگیز است تا معاشقه، مجبور به اجرای یک بازی تاسپیانی هستند که در آن نه برنشتاین و نه مونته آلگره نمیخواهند دیگری باشد. شنیده شده است، اما هر دو کوپر و مولیگان باید مطمئن شوند که شریک صحنه آنها است. این یک منظره کاملاً دیدنی است، هم در حذف – به عنوان تمرینی در اجرای تئاتر و تبادل دقیق انرژی – و هم به عنوان یک محور دراماتیک خود فیلم.
اعتبار: جیسون مکدونالد/نتفلیکس
اینها انواع اجراهای زنده هستند که مطمئناً در طول فصل جوایز نمایش داده می شوند، به خصوص که آکادمی هنرنمایی نمایشی همراه با دگرگونی های فیزیکی را دوست دارد. بینی جعلی اغراق آمیز کوپر، آمیخته با زایمان شبیه به اچ جان بنجامین او (صدای کماندار و باب بلچر) کیفیتی کارتونی و کاریکاتوری به او می دهد. اندازه عظیم پروتز باعث می شود که چشمان او به طور آشکار به یکدیگر نزدیک شوند، اما او این را به انرژی پسرانه ای تبدیل می کند که برای اولین اقدام با روحیه مناسب است، که در طی آن دهانش با لبخندی تقریباً دائمی باز می ماند.
با این حال، چیزی که به نظر می رسد تا حد زیادی از آن گم شده است استاد – چیزی ستاره ای متولد شده است موجود در بیل – سرزندگی و شکوه این اجراها در نمای نزدیک است. این تقصیر مولیگان نیست و قطعاً کوپر به عنوان یک بازیگر تقصیر ندارد، اما آنچه را که در وضوح دراماتیک و زیرمتن با استفاده از رویکرد کارگردانی کلاسیک تر به دست می آورد، در خودانگیختگی از دست می دهد. رویکرد فرمالیستی او بیش از حد سفت و سخت – بیش از حد محدود کننده می شود.
اعتبار: جیسون مکدونالد/نتفلیکس
دلیل ستاره ای متولد شده است به طرز چشمگیری درگیر کننده احساس میشد، حتی اگر اغلب تلاش میکرد تا صحنهای را بهطور منسجم به هم متصل کند، این بود که احساس میکرد با غیرقابلپیشبینی انفجاری همراه است، گویی آسیبپذیرترین لحظات بازیگران (توسط بازیگران) و بررسی (توسط دوربین) در دقیقا در همان زمان این چیزی است که مولیگان در آن برتری دارد. به عنوان مثال، بازی او در پل دانو را در نظر بگیرید حیات وحشکه تقریباً بهطور کامل از لحظههای فکر عمیق و صمیمی پس از اینکه دانو «کات» را صدا کرد، کاملاً به هم چسبیده است، اما دوربین چند ثانیه بیشتر به چرخش ادامه داد. استاداز سوی دیگر، فیلمی بسیار بخشدارتر از این نظر است.
به استثنای بحث فوق الذکر (و یک برداشت ناگسستنی دیگر از رهبری طولانی برنشتاین)، تعداد کمی از صحنهها احساس میکنند که برای پتانسیل کامل دراماتیک خود به دقت استخراج شدهاند. فیلم با شروع با نقل قول برنشتاین از یک سخنرانی هاروارد در سال ۱۹۷۶، نقطه بالایی را تعیین می کند: “یک اثر هنری به سوالات پاسخ نمی دهد، آنها را تحریک می کند؛ و معنای اصلی آن در تنش بین پاسخ های متناقض است.” با این حال، کمی استاد این انتظارات عالی را برآورده می کند.
تناقضات برنشتاین در فیلم به خواسته های جسمانی او محدود می شود و دوربین به ندرت او را برای عارضه های عمیق تر بررسی می کند. مونته آلگره، به طور مشابه، عمدتاً با نزدیکی او به برنشتاین تعریف می شود، و در حالی که مولیگان از آن غذا درست می کند – او اشتیاق و ناامنی شخصیت را در هر بیان و حرکتی به تن می کند – از دیدگاه مونته آلگره یا نیروهای داخلی احساس کمی وجود دارد. ممکن است او را بین برنشتاین بکشاند و خوب… نه برنشتاین. در چیزی که متأسفانه در کارگردانی کوپر معمول شده است، تصویر قدرتمند اما ناقص است.
اعتبار: جیسون مکدونالد/نتفلیکس
در مقایسه با ستاره ای متولد شده استقطعات از استاد همه به خوبی با هم هماهنگ می شوند، اما این هزینه دارد. روشی که کوپر به آشتی زن و شوهر نزدیک میشود، از نظر بصری الهامبخش است – لحظهای روان از دیالوگ و شادی سینمایی پر از موسیقی که به یک اوج هیجانانگیز تبدیل میشود – اما علیرغم اینکه بهعنوان صحنهای فردی کار میکند، تا حد زیادی در داستان احساس میشود که به دست نیامده است. محدوده بزرگتر بخشهایی از فیلم گم شدهاند، و نه فقط به این دلیل که چندین جنبه کلیدی زندگی شخصیتها را حذف میکند (مثل تنزل دادن هویت یهودی برنشتاین به چند خط گذرا، یا به کلی نادیده گرفتن فعالیتهای ضد جنگ مونتهالگره). در عوض، چیزی که به نظر میرسد فاقد آن است، سختگیری دراماتیکی است که باعث میشود بیشترین لحظات اپرایی و احساسی آن واقعاً جذاب باشد.
علیرغم تراژدی هایی که برای آنها اتفاق می افتد، خیلی راحت به شخصیت ها می رسد استاد – مانند دیدار مجدد فوق الذکر – زیرا به نظر می رسد سخت ترین و دردناک ترین بخش های رابطه آنها و روند دراماتیک بازیگران در اتاق برش رها شده است. یعنی اگر از ابتدا تصور می شد.
استاد در تاریخ ۲۲ نوامبر در سینماهای منتخب نمایش داده می شود پخش در نتفلیکس ۲۰ دسامبر.
به روز رسانی: ۲۱ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۰ صبح EST Maestro از اولین نمایش جهانی خود در جشنواره بین المللی فیلم ونیز بازبینی شد. این نقد برای اکران سینمایی فیلم بازنشر شده است.
موضوعات
نتفلیکس
منبع: https://mashable.com/article/maestro-review-netflix-bradley-cooper