کارآفرینان آمریکایی مدتهاست که بر استخراج حداکثر ارزش اقتصادی از هر منبعی که به دست میآیند – از خط مونتاژ هنری فورد گرفته تا زاپوس تونی هسیه، تمرکز کردهاند. فرم تجربه شادی. همین امر در بخش عمومی نیز صادق است، جایی که برخی از سادهسازی شبکه برق تگزاس منجر به بحران عظیم برق زمستانی این ایالت در سال ۲۰۲۱ شد که منجر به کشته شدن بیش از ۷۰۰ نفر شد. در کتاب جدیدش، پرچین توهمات بهینه: وعده دروغین بهینه سازیکوکو کروم، ریاضیدان و نویسنده کاربردی دانشگاه برکلی، شیفتگی تاریخی ما به بهینهسازی را بررسی میکند و اینکه چگونه این پیگیری اغلب به پیامدهای غیرمنتظره و ناخواسته در سیستمهایی که در حال سادهسازی هستیم منجر شده است.
در گزیده زیر، کروم به بررسی تجدید علاقه اخیر به درآمد پایه جهانی (یا تضمین شده) و رویکردهای متضاد ارائه UBI بین مبشرهای فناوری مانند سم آلتمن و اندرو یانگ و مددکاران اجتماعی مانند آیشا نیاندورو، بنیانگذار ماگنولیا اعتماد مادردر چگونگی پرداختن به سوالات دشوار تصمیم گیری در مورد اینکه چه کسی باید حمایت مالی دریافت کند و چه مقدار.
برگرفته از توهمات بهینه: وعده دروغین بهینه سازی توسط کوکو کرومه منتشر شده توسط Riverhead Books. حق چاپ © ۲۰۲۳ توسط Coco Krumme. تمامی حقوق محفوظ است.
کالاهای دروغین
آنها می گویند کالیفرنیا جایی است که بزرگراه به پایان می رسد و رویاها به خانه باز می گردند. وقتی آنها این چیزها را می گویند، چشمانشان مشتعل می شود: ثروت استارتاپی، استخرهای بی نهایت، تپه های هالیوود. البته آخرین چیزی که به ذهن آنها می رسد، شهر استاکتون است.
از سانفرانسیسکو به سمت شرق برانید و اگر ترافیک همکاری کند، در طول یک و نیم ساعت دیگر، در طول خلیج رنگارنگ تخته سنگی، از کنار لودرهای حجیم در بندر اوکلند، در حاشیه حومههای غنی و باغهای پرآب و غرق شده، آنجا خواهید بود. آزمایشگاههای دولتی در لیورمور، انبار نظامی در تریسی، تا جایی که آبهای خلیج لب شور به رودخانه سن خواکین میرسند، جایی که بزرگراههای شرق به غرب به بین ایالتی ۵ متصل میشوند، در شبکهای از معرفیها که در نهایت شما را به سمت شمال میکشاند. سیاتل یا جنوب به لس آنجلس.
یا ممکن است تصمیم بگیرید در استاکتون بمانید، شب را بگذرانید. متلهای زیادی در امتداد این ایالت وجود دارد: La Quinta، Days Inn، Motel 6. صبحانه در Denny’s یا IHOP. استاکتون زمانی جایگاه خود را در کانون توجهات به عنوان یک نقطه پررونق عرضه طلا داشت. در سال ۲۰۱۲، این شهر اعلام ورشکستگی کرد، بزرگترین شهر ایالات متحده که تا آن زمان موفق به انجام این کار شده بود (دیترویت به زودی در سال ۲۰۱۳ آن را به برتری رساند). نور اول شهری را نشان می دهد که نه به ویژه ثروتمند است و نه به شدت فقیر، در میان سانفرانسیسکوی جهان وطنی از یک طرف و دره مرکزی کشاورزی از سوی دیگر، در وسط، نامشخص، حومه شهر و کمی غمگین قرار گرفته است.
قرار نبود داستان اینگونه پیش برود. بهینه سازی قرار بود دستور العمل برای یک جامعه کامل تر باشد. زمانی که جان استوارت میل به نفع بزرگتر بود، زمانی که آلن گیلمر برای نقشه برداری از جیب های جدید نفت تلاش کرد، زمانی که استن اولام از یک ابر رایانه برای محاسبه احتمالات استفاده کرد: این در خدمت انجام بیشتر و بهتر، با کمتر بود. راندمان بیشتر به معنای نیروی متعادل کننده بود. قرار نبود ما برنده های بزرگ و حتی بازنده های بزرگتری داشته باشیم. قرار نبود کل حومه شهرها در وسط رو به زوال گیر کرده باشند.
دیدیم که چگونه بهینهسازیهای بیش از حد ممکن است ناگهان شکست بخورند، و شکست بهینهسازی بهعنوان روش پیشفرض دیدن جهان میتواند به همان سرعت انجام شود. آنچه اکنون با آن روبرو هستیم، گسست بین وعدههای مستمر کارآمدی، این ایده که میتوانیم تا ابد بهینهسازی کنیم، و واقعیت در اطراف است: دنیای ناقص، برنامههای رزرو بیش از حد، پروازهای با تاخیر، مؤسسات در حال زوال. و ما با این سوال روبرو می شویم: چگونه می توانیم آنچه بهینه سازی وعده داده شده را با آنچه که ارائه شده است برابر کنیم؟
سام آلتمن پاسخ را دارد. او در اواسط سی سالگی، با نگاه متحیرانه و دیوانه وار یک دانشجوی کالج، مرد جوانی است که پاسخ های زیادی دارد. بیوگرافی سام مانند تابلوی امتیازات و افتخارات سیلیکون ولی است: یک کارآفرین، تربیت طبقه متوسط رو به بالا، مدرسه مقدماتی، دانشآموز علوم کامپیوتر استانفورد، ترک تحصیل در علوم کامپیوتر استانفورد، جایی که ترک تحصیل یکی از نمادهای برتر وضعیت دره است. در سال ۲۰۱۵، سم به عنوان یکی از بهترین سرمایه گذاران زیر سی سال مجله فوربس انتخاب شد. (این که هر کسی زحمت تهیه لیستی از سرمایه گذاران در سنین نوجوانی و بیست سالگی خود را به زحمت می اندازد، به همان اندازه در مورد سیلیکون ولی می گوید که در مورد نامزدها. فناوری در داستان های ثروت یک شبه و افسانه های پسر نابغه پیشرفت می کند.)
سام، مدیر عامل و بنیانگذار شرکت OpenAI، شرکتی که ماموریتش «اطمینان از سودمندی هوش مصنوعی برای تمام بشریت» است، به همراه ایلان ماسک، بزرگتر از خودروهای الکتریکی و موشکهای کشتی است. او رئیس سابق برترین انکوباتور استارتاپی در ولی، Y Combinator، مدیرعامل موقت Reddit بود و در حال حاضر رئیس هیئت مدیره دو شرکت انرژی هستهای Helion و Okto است. آخرین سرمایهگذاری او، Worldcoin، با هدف اسکن چشم افراد در ازای ارز دیجیتال است. تا سال ۲۰۲۲، این شرکت ۱۲۵ میلیون دلار سرمایه از سرمایه گذاران سیلیکون ولی جذب کرده بود.
اما سام به افتخاراتش استراحت نمیکند یا حتی به آنها اشاره نمیکند. در مکالمه، او باهوش، کنجکاو و مهربان است، و شما به راحتی می توانید از طریق روکش سازگاری فروتنانه اش بگویید که او را به جهنم سوق داده اند. سم به عنوان مقدمهای درباره آنچه که به آن علاقه دارد، توضیح میدهد که چگونه از یک صفحه گسترده برای تعیین حدود هفت حوزهای که میتوانست بیشترین تأثیر را در آنها داشته باشد، بر اساس سنجیدن عواملی مانند مهارتها و منابع خود در برابر نیازهای جهان، استفاده کرده است. سام به راحتی اعتراف می کند که نمی تواند احساسات را به خوبی بخواند، بیشتر مکالمات را به عنوان معماهای منطقی در نظر می گیرد، و نه تنها می خواهد جهان را نجات دهد، بلکه معتقد است که رستگاری جهان به خوبی در دسترس است.
نمایه ۲۰۱۶ در نیویورکر سام را اینطور خلاصه میکند: «نقطه ضعف بزرگ او بیعلاقگی کامل او به افراد ناکارآمد است».
با این حال سام به استاکتون، کالیفرنیا علاقه نشان داده است.
استاکتون سایت یکی از عمومی ترین آزمایش ها در درآمد پایه جهانی (UBI) است، یک پیشنهاد خط مشی که به دریافت کنندگان کمک هزینه ثابت، بدون صلاحیت و هیچ رشته ای ضمیمه اعطا می کند. وعده UBI این است که به کسانی که بیشتر به آن نیاز دارند پول نقد بدهد و نوار قرمز و منافع ویژه ای را که می تواند طرح های پیچیده تری توزیع مجدد را از بین ببرد، به حداقل برساند. در صفحهگسترده سام از مناطقی که او در آنها تأثیر داشت، UBI این کاهش را انجام داد و او بودجهای را به گروهی از تحلیلگران اختصاص داد تا تأثیرات آن را در شش شهر در سراسر کشور بررسی کنند. در حالی که او مستقیماً در استاکتون دخالتی ندارد، از نزدیک تماشا می کند. تظاهرات توانمندسازی اقتصادی استاکتون در ابتدا توسط یکی دیگر از افراد واندرکایند فناوری، کریس هیوز، بنیانگذار فیس بوک، حمایت شد. این پروژه به ۱۲۵ خانواده ۵۰۰ دلار در ماه به مدت بیست و چهار ماه داد. مجموعهای از معیارها به منظور ایجاد رابطه علی بین پول و نتایج بهتر جمعآوری شد.
UBI چیز جدیدی نیست. مفهوم کمک هزینه تضمین شده توسط رهبران از ناپلئون تا مارتین لوتر کینگ جونیور پیشنهاد شده است. با این حال، مفهوم معاصر آمریکایی از UBI تنها چند سال است که با یک مفهوم سودگرایانه از کمال پذیری اجتماعی با ایمان امروزی پیوند خورده است. در فناوری و اقتصاد تجربی
در واقع، اقتصاددانان از اولین کسانی بودند که ایده کمک هزینه ثابت را، ابتدا در زمینه کشورهای در حال توسعه و اکنون در آمریکا، پیشنهاد کردند. استر دوفلو، یک ستاره خلاق در این زمینه و برنده جایزه نوبل، به دلیل آزمایشهایش با وامهای خرد در کشورهای فقیرتر شناخته شده است. او همچنین در مورد رشته خود غیرعاشقانه است و از مفهوم “اقتصاددان به عنوان لوله کش” استقبال می کند. دوفلو استدلال میکند که هدف اقتصاد نظریههای کلان نیست، بلکه تجربهگرایی روی زمین است. به دنبال رهبری او، استدلال معاصر برای UBI کمتر مدیون چارچوبی از فضیلت و نیکوکاری است و بسیار بیشتر به زبان سرد کتاب درسی اقتصاد. مزایای آن از نظر بهینه سازی منابع، کاهش نابرابری و در نتیجه به حداکثر رساندن بازده اجتماعی توصیف شده است.
آزمایشهای UBI که در چندین شهر در حال انجام است، تعداد انگشت شماری از آنها توسط سازمان سام تأمین مالی میشوند، روشهای جمعآوری دادهها را برای یک نشریه آکادمیک سطح بالا آماده میکنند. مانند هر تجربهگرای خوبی، سام سؤالات تحقیقی خود و دادههایی را که برای آزمایش و تحلیل این فرضیهها جمعآوری میکند، برای من بیان میکند.
چندین هزار مایل دورتر از دفتر سامز بی، برنامه ای متفاوت در دست اجراست. وقتی با تلفن صحبت می کنیم، آیشا نیاندورو کمی از توصیف ساده لوحانه من از کارش به عنوان UBI انتقاد می کند. او می گوید: «ما آن را درآمد پایه جهانی نمی نامیم. ما به آن درآمد تضمینی می گوییم. هدف گذاری شده است. عمداً روی افرادی که مورد تبعیض قرار گرفته اند سرمایه گذاری شده است.» عایشه بنیانگذار نیروگاه ماگنولیا مادر است، برنامه ای که به مادران سیاه پوست مجرد در جکسون، می سی سی پی کمک هزینه ماهانه می دهد. این پروژه از آنجا سرچشمه گرفت که او دید که سیستم رفاهی برای همان افرادی که ادعا میکرد به آنها کمک میکرد، بهشدت شکست خورد. شبکه ایمنی اجتماعی برای جلوگیری از قیام خانواده ها طراحی شده است. آنها را در لبه پرت نگه دارید. این یک پدرسالاری تنبیهی است. “شبکه ایمنی” که خفه می شود.”
عایشه میگوید بوروکراسی غیرانسانی است، زیرا از شخص میخواهد که «اثبات کند که کفایت میکند» تا حتی ابتداییترین کمکها را دریافت کند. Magnolia Mother’s Trust از این جهت منحصر به فرد است که جمعیت خاصی را هدف قرار داده است. عایشه حقایق را از بین می برد. اکثریت زنان کم درآمد جکسون نیز مادر هستند. در ایالت می سی سی پی از هر چهار کودک یک کودک در فقر زندگی می کند و زنان رنگین پوست ۶۱ درصد درآمد مردان سفیدپوست را دریافت می کنند. این نابرابری ها بر کل جامعه تأثیر می گذارد. در سال ۲۰۲۱، این تراست ماهیانه ۱۰۰۰ دلار به صد زن داد. عایشه در حالی که خوشحال است که برنامهاش در معرض دید قرار میگیرد، زیرا افراد بیشتری به UBI توجه میکنند، عایشه کلمات را خرد نمیکند. او میگوید: «من باید در نامگذاری نژاد بهعنوان یک موضوع بسیار صریح باشم.
هدف عایشه رشد این برنامه و ارائه پول نقد، بدون صلاحیت، برای مادران بیشتری در جکسون است. Magnolia Mother’s Trust تقریباً همزمان با پروژه استاکتون آغاز شد و نامگذاری درآمد تضمینی مورد توجه قرار گرفت. یکی از مادران این برنامه در مقاله ای در مجله خانم می نویسد: “الان همه در مورد درآمد تضمینی صحبت می کنند و از اینجا در جکسون شروع شد.” این که آیا همه اینها به جکسون برمی گردد یا نه، چه پول تضمین شده و هدفمند باشد یا به طور گسترده توزیع شده باشد، آنچه غیرقابل انکار است این است که به نظر می رسد همه در مورد UBI صحبت می کنند.
چهرههای با نفوذ، عمدتاً در حوزه فناوری و سیاست، روی این ایده روی آوردهاند. جک دورسی، بنیانگذار میلیاردر توییتر، با چشمان مدیتیشن آویزان و ریش گورو، می خواهد وارد شود. در سال ۲۰۲۰، او ۱۵ میلیون دلار به تلاش های آزمایشی در ۳۰ شهر ایالات متحده اهدا کرد.
و شاید بلندترین صدا برای این ایده توسط اندرو یانگ، یکی دیگر از محصولات سیلیکون ولی و نامزد ریاست جمهوری ۲۰۲۰ ایالات متحده انجام شده باشد. یانگ یک مرد جدی است، بیحرمتی. اعداد سیاست مستقیم صحبت کردن او را هدایت می کنند. کلاه آبی بیسبال برای مبارزات انتخاباتی او با یک کلمه کوتاه نقش بسته است: ریاضی.
طرفداران UBI پتانسیل را برای ساده کردن سیستم رفاهی در حال حاضر پیچیده آمریکا، برای ایجاد تعادل در زمین بازی ناهموار می بینند. با جدا کردن درآمد پایه از اشتغال، میتوان برخی از افراد را به دنبال کاری که معنادار است رها کرد.
و با این حال، این مفهوم، با وجود طرفداران بسیاری که دارد، توانسته است خشم هر دو سر طیف سیاسی را برانگیزد. منتقدان سمت راست، UBI را گسترش دولت رفاه و دخالت بیشتر در بازارهای آزاد می دانند. منتقدان چپگرا از توزیع «ناکارآمد» منابع آن ابراز تاسف میکنند: چرا باید افراد پردرآمد به اندازه افرادی که زیر خط فقر هستند، دریافت کنند؟ چرا افراد در حال مبارزه باید فقط به اندازه کافی برای سرپا نگه داشتن آنها و نظام سرمایه داری به دست بیاورند؟
مخالفان چپ و راست در نقدهای خود به یک زبان پیش میروند: کارایی و حداکثر کردن منابع. در واقع، زبان منتقدان UBI بسیار شبیه به زبان حامیان آن است، با آزمایشهای کنترل تصادفیشده و نگاهش به جامعه به عنوان یک سیستم اقتصادی بسته. در مواجهه با قطع ارتباط بین آنچه بهینه سازی وعده داده و آنچه ارائه شده است، راه حل پیشنهادی شامل بهینه سازی بیشتر است.
چرا این هست؟ اگر بخواهیم چیزی مانند UBI را خارج از زبان کارایی ارزیابی کنیم، چه؟ ممکن است چند سوال را متفاوت بپرسیم. چه میشود اگر این پیشنهاد را که دلارها را میتوان با برخی معادلهها به سود فردی یا اجتماعی تبدیل کرد، راحت کنیم؟ اگر فراتر از آن برویم و پیشنهاد اندازه گیری را به عنوان وسیله ای برای تعیین «بهترین» خط مشی، راحت کنیم؟ چه میشود اگر برای لحظهای ماشینحسابهایمان را زمین بگذاریم و این ایده را کنار بگذاریم که سیاست در وهله اول برای مهندسی یک جامعه بهینه است؟ آیا هرج و مرج کامل رخ خواهد داد؟
پرسیدن چنین سوالاتی دشوار است زیرا به نظر نمی رسد که ما را به جایی برساند. مقابله مستقیم با مشکل بسیار ساده تر و رایج تر است. شبکههای وسایل نقلیه الکتریکی مانند تسلا که به عنوان جایگزینی برای اقتصاد متمرکز نفت معرفی میشوند، به دنبال بهینهسازی محل استقرار ایستگاههای شارژ، نحوه ایجاد باتریها، نحوه ارسال بهروزرسانیهای نرمافزاری هستند – و در نتیجه، چگونگی شکلگیری نتایج زیستمحیطی. ویتامین ها جای مواد مغذی خارج شده از غذاها را با به حداکثر رساندن عملکرد کشاورزی پر می کنند. این ویتامین ها وعده بهینه سازی سلامتی را می دهند. کشاورزی عمودی شهری همچنین با ارائه بهینهسازیهای جدید در نحوه تحویل نور و کود به گیاهان گلخانهای که بر روی پلتفرمهای فناوری توسعهیافته توسط غولهایی مانند SAP اجرا میشوند، مدعی حل مشکلات کشاورزی صنعتی است. یک مقاله نفسگیر فوربس توضیح میدهد که نتیجه هیدروپونیک این است که «مردم بیشتری میتوانند تغذیه شوند، از منابع طبیعی با ارزش کمتری استفاده میشود، و محصول سالمتر و خوشطعمتر است». مقاله فقط به طور خلاصه به نکات منفی مانند انرژی بالا، نیروی کار و هزینه های حمل و نقل اشاره می کند. به این موضوع اشاره نمیشود که بسیاری از غلات به راحتی به کشاورزی داخلی کمک نمیکنند، و نه محدودیتهای کودهای مصنوعی به جای بازسازی طبیعی خاک.
آیا در تلاش برای مقابله با کاستی های بهینه سازی، فقط خودمان را عمیق تر کرده ایم؟ با وجود تمام صحبت هایی که در مورد ارزهای دیجیتال غیرمتمرکز و اقتصادهای سازنده محلی وجود دارد، آیا در واقع ما بیش از همیشه به هم متصل و متمرکز هستیم؟ و تا آنجایی که به پلتفرم هایی مانند آمازون و Airbnb و Etsy وابسته هستیم، کمتر رایگان است؟ آیا فقدان آزادی ما عمیقتر میشود، زیرا تعداد کمتری از ما دقیقاً میدانیم الگوریتمهای محرک این فناوریها چه میکنند، زیرا بیشتر و بیشتر ما به آنها وابسته هستیم؟ آیا این تلاش ها برای بهینه سازی در واقع ایده بهینه سازی را بیشتر تثبیت می کند؟
رمانی از کرت ونهگات در سال ۱۹۵۲ وسوسه و همچنین تهدید بهینهزدایی را برجسته میکند. Player Piano جامعهای مکانیزه را توصیف میکند که در آن نیاز به نیروی انسانی بیشتر از بین رفته است. کارگران باقی مانده همان مهندسان و مدیرانی هستند که هدفشان آنلاین نگه داشتن ماشینها است. درام اصلی در مرکز کارخانه ای به نام Ilium Works اتفاق می افتد، جایی که “کارایی، اقتصاد و کیفیت” حکمفرماست. این کتاب در پیشبینی برخی از نگرانیهای کنونی ما – و ناتوانی – در مورد دسترسی بهینهسازی پیشبینی میکند.
پل پروتئوس سی و پنج ساله مدیر کارخانه ایلیوم ورکز است. پدرش نیز در همین سمت خدمت می کرد و انتظار می رود که مانند او، پل نیز روزی رهبری شورای ملی تولید را بر عهده بگیرد. هر نقش در Ilium با یک عدد مشخص میشود، مانند R‑۱۲۷ یا EC‑۰۰۲٫ وظیفه پل این است که بر ماشین ها نظارت کند.
در زمان انتشار کتاب، وونگات نویسنده جوانی بود که از تجربیات خود در جنگ جهانی دوم سرخورده شده بود و به عنوان مدیر مهندسی در جنرال الکتریک ناامید شده بود. Ilium Works نسخه ای نه چندان نازک از جنرال الکتریک است. با پایان یافتن رمان، پل سعی می کند خود را رها کند، تا اعتراض کند که «کار اصلی بشریت این است که انسان بودن را به خوبی انجام دهد». . . نه اینکه به عنوان زائده ماشینها، مؤسسات و سیستمها عمل کند.” او به دنبال انجمن پیراهن ارواح گریزان با توطئههایش برای شکستن اتوماسیون است، او تلاش میکند تا خانهای قدیمی را با همسرش بازسازی کند. راهی برای خروج از دنیای مکانیزه
تلاش های او بیهوده است. پل شکست می خورد و در نهایت غرق در نارضایتی می شود. ماشین ها تسلط پیدا می کنند، شورش در می آید، همه چیز ویران می شود. و با این حال، عشق انسان به مکانیزاسیون عمیق است: هنگامی که ماشینها نابود میشوند، سرایدارها و تکنسینها – طبقهای در حاشیه جامعه – به سرعت برای ساختن دوباره چیزها تلاش میکنند. Player Piano نتیجه بهینه سازی را به صورت فروپاشی اجتماعی و فروپاشی معنا و به دنبال آن بازسازی ضعیف دنیای خودکاری که می شناسیم به تصویر می کشد.
این مقاله در ابتدا در Engadget در https://www.engadget.com/hitting-the-books-optimal-illusions-coco-krumme-riverhead-books-143012184.html?src=rss منتشر شد
منبع: https://www.engadget.com/hitting-the-books-optimal-illusions-coco-krumme-riverhead-books-143012184.html?src=rss