آخرین روزهای عبور حیوانات

چند هفته پیش، خواندم که موزه ملی بازی های ویدیویی در شفیلد یک نمایشگاه مجازی برای ثبت نقش Animal Crossing: New Horizons در روزهای اولیه قرنطینه COVID-19 ایجاد کرده است.. ای خدا، آن روزهای عجیب و وحشتناک! شکار رول توالت، تلاش برای رسیدگی به مدرسه دخترم در خانه با درس هایی از طریق اسکایپ و غیره، نگرانی در مورد بستگان مسن و اقوام و دوستان نه چندان مسن. می توانم چشمانم را ببندم و سکوت وحشتناک خیابان های بدون ماشین را احساس کنم، بازگشت پرندگان به درختان – یا اینطور به نظر می رسید – می توانم خرچنگ شاخه ها را زیر پا در آن حس غیرقانونی نیم ساعته روزانه احساس کنم. ورزش کنید، و من می توانم بشنوم، آن چیست؟ وقتی به دنبال اثاثیه می‌روم، در مغازه نوک باز و بسته می‌شود.

برای بسیاری از مردم که من جمع‌آوری می‌کنم، عبور از حیوانات بخش بزرگی از خاطرات قرنطینه آنها است: این جزیره‌ای است که وقتی واقعاً نمی‌توانستند به جای دیگری بروند، به آن رفتند. زمانی که جامعه واقعی به کف زدن برای NHS یک شب در هفته یا هر کاری که می‌کردیم محدود می‌شد، جامعه بود. مردم به روستاییان چند ضلعی نامه می نوشتند، زیرا دوستان و خانواده ای داشتند که نگران آنها بودند، دلشان برای آنها تنگ شده بود، و آنها باید خودشان را به آنها ابراز کنند. کسی. به این ترتیب، من فکر می‌کنم نینتندو یکی از آن خدماتی را که یک بار در یک دوره زمانی برای مخاطبان خود ارائه می‌کرد، ارائه کرد. زمانی که مردم نیاز داشتند نسیمی، حتی نسیم مجازی را احساس کنند، پنجره مجازی را باز کردند. چه چیزی.

با این حال، برای من، و من برای بسیاری از محکومان مادام العمری به نام Animal Crossing، شک دارم، Animal Crossing جدید فقط یک Animal Crossing جدید بود. البته ما آن را از طریق قفل بازی کردیم. بعد از مدت ها نیز به بازی آن ادامه دادیم. یادم می‌آید که بعد از گرفتن سوم – چهارم، وارد Animal Crossing شدم؟ – تقویت کننده؟ از زمانی که ماشین ها برگشته اند و صدای پرندگان دیگر شنیده نمی شود، خیلی وقت است که آن را بازی می کنم. می‌خواهم در اینجا روشن کنم: می‌دانم که کووید به پایان نرسیده است، به‌ویژه برای افراد آسیب‌پذیر از جمله بیماران ام‌اس. اما لحظه فرهنگی محو شده است و Animal Crossing در چند سال اخیر آزاد بوده است که فقط Animal Crossing باشد.

تیم ویدیویی ما به Animal Crossing نگاه می کند.در یوتیوب تماشا کنید

حالا دارم به این فکر می‌کنم که عبور از حیوانات برای من چه شده است. یا بهتر است بگویم، من شروع به بررسی تعاملات هفتگی خود می کنم و می بینم که چقدر عجیب و جالب شده اند. بعید است که بازی هیچ آپدیتی دریافت کند. به زودی یک سوییچ جدید وجود خواهد داشت و این سوئیچ به سمت مکانی در آسمان که تمام کنسول‌ها در آنجا به پایان می‌رسند – به آن Loft می‌گویند. من هر چند روز یکبار وارد جزیره خود می شوم – “I log into my island”; چقدر این بازی هنوز عجیب است – و من با دانستن این که برای همیشه دوام نخواهد آورد در اطراف قدم می زنم. اما من هم می‌گردم و می‌دانم که این هنوز زندگی مجازی است، این هنوز تجربه است. اکنون Animal Crossing به این شکل است. بنابراین می‌خواهم به شما بگویم جزیره عبور حیوانات من چگونه است، در روزهای پایانی شخصی من از بازی. چکار کنم؟ من چه آموخته ام؟

آخرین روزهای من در جزیره من! من می دانم که پایان فرا می رسد، نه زمانی که، همانطور که می دانم همه والدین می دانند که آخرین باری است که فرزندشان را بلند می کنند، آنها فقط نمی دانند چه زمانی این کار را انجام می دهند. روزهای آخر من به طرز شگفت آوری دنج هستند. آنها دنج هستند زیرا عبور از حیوانات یک چیز عمیقا دنج است، مطمئنا. اما آنها همچنین دنج هستند به گونه ای که داستان های آخرالزمانی گاهی اوقات می توانند دنج باشند، به گونه ای که من می توانم نگاه کنم و تصور کنم که در دنیای I am Legend یک زندگی نیمه خوشایند داشته باشم، هر چند هفته یک بار نقاشی دیواری را عوض کنم و در رالف های خفته بگردم. یا مشتاقانه منتظر گپ بعدی من با متصدی بار طیفی Overlook هستم.

وقتی صحبت از آن شد، یک روز در Animal Crossing بدون بازدید از بروستر نمی گذرد. من کاملاً مطمئن هستم که وقتی برای آخرین بار چک می کنم، هنوز یک قهوه بروستر در شکمم خواهم داشت. چند فکر، از منظر پایان جهان، در مورد بروستر. یک: کافی شاپ او تقریباً ایده آل افلاطونی یک کافی شاپ است، زیرا در ذهن من با کافی شاپ دایبو همان طور که در کتاب درخشان آنا شرمن به نام زنگ های توکیو قدیم توضیح داده شده است، آمیخته می شود. مطمئناً اینجا مکانی برای نوشیدن قهوه است، اما همچنین مکانی برای لذت بردن از تنهایی در داخل خانه است که با چوب و کاشی کاری های زیبا احاطه شده است. من عاشق عکس های روی دیوارها هستم، غرفه هایی که اجازه ندارم در آنها بنشینم زیرا همیشه رزرو شده اند – این حس بودن در مکان مناسب اما همیشه در زمان نامناسب! من عاشق این واقعیت هستم که بروستر، مانند دایبو، می داند که قهوه به سختی یک نوشیدنی است. در عوض، این یک مراسم است، فرصتی برای یک نفر برای نشان دادن عشق و مراقبت و توجه به دیگری و برای آن شخص دیگر قدردانی از آن.

در اینجا کاهش به روز رسانی رایگان ۲٫۰ از مدتی قبل است.در یوتیوب تماشا کنید

این مراقبت و توجه به این دلیل است که من هرگز شیر کبوتر را رد نمی‌کنم، حتی اگر عمیقاً امیدوارم بروستر آن را ارائه ندهد. من در مورد شیر کبوتر مطالعه کرده ام و توصیه من به شما این است: شیر کبوتر را مطالعه نکنید. با این حال، اگر بروستر بپرسد که آیا آن را می خواهم، چه می توانم بگویم؟ باید بگویم بله. من باید به همه چیز بگویم بله. یک روز مشکلی پیش می آید و بروستر از من ۹۰۰۰۰ بل به جای ۲۰۰ عدد معمولی برای یک قهوه می خواهد. آن روز پلک نمی زنم. من می گویم: خوب، مشکلی نیست. کف‌ها سیل می‌آیند و می‌درخشند و ما هر دو در شیر کبوتر شناور خواهیم بود. بازی کاملاً خراب می شود – شاید اینطوری می میرد – اما من خوب می شوم. مشکلی نیست.

Brewster یک synecdoche دوست داشتنی برای بسیاری از Animal Crossing است، فکر می کنم. من برای نوشیدنی غیر واقعی به آنجا می روم، چتی که به طور منظم همراه با تغییرات تکراری آن تکرار می شود. من به آنجا می روم تا پولی بپردازم که بدست آوردن آن نسبتاً سخت است برای چیزی که هیچ سود واقعی برای من ندارد. و من به آنجا می روم تا چند انیمیشن و لحظات مینیمالیستی کاملاً قضاوت شده را تماشا کنم. مکث بعد از اینکه بروستر فنجان را روی میز گذاشت، قبل از اینکه او آن را به سمت من بیاورد. روشی که بعد از آن فنجان را تمیز می کند و آن را با آن کلیک ظروف و ظروف تداعی کننده خانگی دوست داشتنی کنار می گذارد. یکنوع بازی شبیه لوتو این شانس را دارد که در راه بیرون رفتن از در، چیز خاصی برای من داشته باشد.

این نوع چیزها در سراسر جزیره اتفاق می افتد. من عصر به نوک می روم تا موسیقی خاموش ویژه را بشنوم. من چیزی می‌سازم تا آن انیمیشن صنعت کارتون پر هیجان را ببینم، سرعت آن با فشردن دکمه‌های من موج‌دار است – آنقدر این کار را انجام داده‌ام که نمی‌توانم به شما بگویم کدام دکمه. اگر دیگر ماهی بگیرم، فقط برای دیدن پرش ماهی شگفت انگیز از آب به هواست: یک مارماهی روبانی، یک ماهی خورشیدی. شما؟ اینجا؟


آخرین روزهای عبور حیوانات
اعتبار تصویر: نینتندو

دو بازیکن در حال لذت بردن از پیک نیک آخر شب در Animal Crossing
اعتبار تصویر: ویکتوریا کندی/نینتندو
عبور حیوانات.

این مرا به چیز دیگری می کشاند: کارهایی که دیگر انجام نمی دهم. در کل من دیگر ماهی نمیگیرم. من دیگر علف هرز نمی کنم، حتی اگر گاهی اوقات به این واقعیت فکر کنم که علف های هرز نیوهورایزنز هم زیبا و هم قابل کنترل هستند، در حالی که گل های غیر علف هرز آن بی انتها تکثیر می شوند و یک کابوس کامل هستند، یکی دیگر از یادداشت های I am Legend در حالی که جزیره را باتلاق می کنند و به طور پیوسته تصاحب من واقعاً دیگر چیزی از تام نوک نمی خرم. من هرگز و هرگز صندوق پستی خود را باز نمی کنم مگر اینکه چیزی از Redd در راه باشد. من تنبل نیستم – به این همه قهوه بیهوده و وقت گیر که دارم می خرم نگاه کنید! اتفاقی که افتاده نوعی تریاژ احساسی است. من می دانم که زمان من در اینجا کوتاه است و با این آگاهی، وضوح ناگفته شدیدی به وجود آمده است. برای من خطوطی بین آنچه ذاتی و بیرونی است ترسیم شده است. به سادگی چیزی که من هستم – فکر می کنم تام نوک بود که این را گفت – من را زنده خواهد کرد.

بنابراین سرانجام، در پایان جهان، در این جزیره در آخرالزمان، جایی که هیچ به‌روزرسانی برنامه‌ریزی نشده است، جایی که دیتامینرها هیچ رازی در کمین آینده ما پیدا نکرده‌اند، واقعاً چه کار کنم؟

من گمان می کنم که این برای همه متفاوت است، اما برای من آخرین موضوع مناسب من، خارج از بروستر، خارج از لذت های سرگردانی روزانه، تلاش های بی پایان برای اطمینان از اینکه اسپایک هرگز، هرگز ناراضی نمی شود – یا به هر حال بیشتر ناراضی نمی شود – و تصمیم می گیرد ترک، گالری من است. من به دایناسورهای زیرزمین اهمیتی نمی دهم. من واقعاً به ماهی‌های داخل آکواریوم اهمیت نمی‌دهم، اگرچه دخترم که مدت‌هاست بازی را متوقف کرده است، دوست داشت از تانک‌ها دیدن کند و به آن‌ها نگاه کند، همان‌طور که دوست داشت هنگام دست دادن من را در دریا تنها بگذارد. بازی به من برگشت آنقدر کم به دیدن پروانه ها می روم که همیشه گم می شوم. اما گالری!

در اینجا چیزی در مورد گالری است. از راه دور کامل نیست. من همه چیزهای عصر طلایی هلندی و اسپانیایی، آن دیوار امپرسیونیست ها و امپرسیونیست های مجاور، و تقریباً همه چاپ های ژاپنی را دارم. اما من به سختی هیچ مجسمه‌ای دارم، فراتر از پیروزی بال‌دار، که آن را دوست دارم، و تقریباً هیچ مجسمه‌ای از دوره رنسانس وجود ندارد. با این حال، من عاشق پرسه زدن در اینجا هستم، تا از سیلی تلنگر پاهایم روی سنگ به سمت خراش چوب حرکت کنم. اینجا در پایان کلمه چیزی است که باید انجام شود. بنابراین من به بازگشت ادامه خواهم داد. مانند بیلی بونز، روی صخره قدم می زنم و افق را اسکن می کنم، اما به دنبال چیزی هستم که می خواهم: هرگز فرصت بازدید از Redd را از دست نمی دهم، حتی اگر این به معنای درگیری سلطنتی باشد.


زمان خواب در Animal Crossing - دو بازیکن در یک تخت چهار پوستر خوابیده اند
اعتبار تصویر: ویکتوریا کندی/نینتندو

عبور از برف حیوانات - صحنه زمستانی با برف در درختان.
اعتبار تصویر: نینتندو

شخصیت بازیکنی که مسیری را در Animal Crossing: New Horizons تعیین می کند.
اعتبار تصویر: نینتندو
عبور حیوانات.

چیزی که من فقط گفتم: خراش چوب. صدای جیرجیر و خم شدن تخته های کف چیزی است که من را برای همیشه به گالری های هنری خواهد برد. سال‌ها پیش در سینما بودم و این آگهی را دیدم که به‌عنوان مستندی درباره مردی ساخته شده بود که سعی می‌کرد در یک روز به آنچه لندن ارائه می‌داد دست یابد – احتمالاً برای ایجاد یک قیاس برای همه چیزهای اضافی یک تلفن همراه. قرارداد به شما می دهد یا چیزی شبیه به آن. و یک لحظه موسیقی از بین رفت، صدایش به زمزمه تبدیل شد، و او در گالری ملی، یا کورتولد یا هر چیز دیگری بود، بدون ساعت، تمام مکان برای خودش، آن همه زیبایی، و زیر پا بود. از تخته های کف قدیمی که هیچ بازدیدکننده دیگری برای خفه کردن آن صحبت نمی کند.

هر زمان که برای بازدید از گالری خود به Animal Crossing می روم به این فکر می کنم. و گاهی اوقات به خوابی فکر می کنم که در طول آن دیده بودم – هی! در زمان قفل! قادر به بیرون رفتن نیست. حافظه را تربیت می کند. لندن دور تبدیل به داستان شده بود. و با این حال من و همسرم به نوعی در نشنال تنها بودیم و در مقابل پرتره آرنولفینی ایستاده بودیم، کاملاً تنها. چشم اندازی دیگر از پایان جهان؟ متشکرم، عبور حیوانات. برای همه چیز ممنون.


منبع: https://www.eurogamer.net/the-last-days-of-animal-crossing?utm_source=feed&utm_medium=rss&utm_campaign=feed

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *