اینترنت مملو از سایتها و خدماتی است که ما از آنها متنفریم، اما به نظر میرسد، به عبارت دیگر کوه بروکبکما فقط نمی دانیم چگونه آنها را ترک کنیم.
شواهد را در نظر بگیرید: فیس بوک پس از ایفای نقش در این فیلم به شدت مورد توهین قرار گرفت رسوایی کمبریج آنالیتیکابا این حال هنوز تمام شده است ۳ میلیارد کاربر فعال ماهانه. از زمان ایلان ماسک تصاحب توییتر اعتراض عمومی زیادی در مورد اقدامات و تصمیمات او وجود داشته است، اما این پلت فرم همچنان مرتبط است. و اخیراً Bandcamp توسط Songtradr خریداری شد که به سرعت ۵۰ درصد از کارکنان خود را اخراج کرد. اما حدس بزنید چیست؟ هنوز هم با اختلاف زیاد در رده خود پیشتاز است.
این به محیطی اشاره میکند که در آن پلتفرمهای بزرگ میتوانند بهگونهای عمل کنند که گروهی از مردم ناپسند هستند، اما همچنان در موقعیتهای مسلط باقی میمانند. هر چه چیزها بیشتر تغییر کنند، بیشتر ثابت می مانند. برای شرکتهایی که تلاش میکنند این هژمونی و سلطه سیلیکون ولی در دنیای فناوری را از بین ببرند، میتواند ناامیدکننده باشد.
اما اینجا در TNW چند سوال داشتیم: آیا همه اینها لزوما درست است؟ آیا برخی از سایتها واقعاً بزرگتر از آن هستند که شکست بخورند؟ و آیا شرکتهای کوچکتر میتوانند از فناوریهای رو به رشدی مانند تمرکززدایی برای مقابله با قدرت سیلیکون ولی استفاده کنند؟
خوب، ما می خواهیم بفهمیم. بیایید با نگاه کردن به یک مثال خاص شروع کنیم: اردوی گروهی.
نبرد برای گوش ما: Bandcamp و Artcore
اگر با آن آشنایی ندارید، Bandcamp یک پلتفرم خرده فروشی موسیقی است. به آن مانند یک فروشگاه آنلاین ضبط موسیقی فکر کنید که در آن هنرمندان می توانند موسیقی و کالاهای خود را بفروشند.
به طور گسترده ای مورد علاقه طرفداران و موسیقیدانان به طور یکسان است، Bandcamp به هنرمند پسند بودن شهرت دارد. کاهش خوبی در فروش ارائه می دهد و طرح های مشابهی را اجرا می کند اردوی گروهی جمعه، جایی که از حق کمیسیون چشم پوشی می کند. خلاصه داستان، Bandcamp است یکی از معدود مکان ها در این محیط موسیقی فعلی که هنرمندان در واقع می توانند مقداری پول دربیاورند.
با این حال، مانند همه چیزهای خوب در اینترنت، نمی تواند دوام بیاورد. سکو بود توسط Epic Games در سال ۲۰۲۲ خریداری شد قبل از اینکه امسال توسط Songtradr خریداری شود. پس از خلاص شدن از شر طیف وسیعی از کارکنان، برای بسیاری از کاربران روشن شد که روزهای Bandcamp به عنوان اولین پناهگاه هنرمندان به پایان می رسند.
از بسیاری جهات، این پلت فرم برای یک رقیب آماده است. مخاطبان آن افرادی هستند که به استقلال به عنوان یک مفهوم اهمیت می دهند و پایگاه کاربری دارد در ده ها میلیون به جای میلیاردها با این حال این اتفاق نیفتاده است.
برای کشف دلایل، با یکی از این پلتفرم های رقیب تماس گرفتم، Artcore مستقر در لندن به تازگی راه اندازی شده است. از بسیاری جهات، خدمات قابل مقایسه ای را به Bandcamp ارائه می دهد: مکانی برای فروش موسیقی با کارمزد نسبتاً قابل کنترل (۲۰٪ در این مورد).
من با تام برنل، بنیانگذار Artcore، در مورد چالش های تلاش برای روی آوردن به یک پلت فرم بسیار بزرگ صحبت کردم. او به من میگوید که «ساخت هر استارتآپی یک چالش است»، اما در مورد نبرد آنها با Bandcamp به جزئیات بیشتر نمیپردازد.
علیرغم درخواست، برنل شماره کاربران یا ارقام فروش را به اشتراک نمیگذارد، اما یک بررسی سریع انجام میدهد وب مشابه (که تنها یک تخمین تقریبی است)، تعداد بازدیدکنندگان Artcore از وب سایت آن در اکتبر سال جاری حدود ۳۰۰۰۰ نفر بود. در حالی که سایت در حال رشد است، به این زودی ها Bandcamp را به چالش نمی کشد.
پس سوال اینجاست که چرا؟ چه اتفاقی باید بیفتد تا Artcore و دیگر پلتفرمهای رقیب از این دست وضعیت فعلی را غصب کنند؟
دیوید در برابر جالوت: یک داستان فنی
مت ایلیف، مدیر عامل شرکت: “شرکتهای کوچکتر و استارتآپها ابتدا باید سر و صدا را کاهش دهند تا آگاهی از پیشنهادات خود را افزایش دهند، که این کار زمان، تلاش و منابع قابل توجهی میطلبد.” فراتر به من میگوید Beyond با کسبوکارهایی از جمله Google، Snap و YouTube کار کرده است تا تجربههای محصول را بهینه کند.
در کنار این موضوع، ایلیف معتقد است که بسیاری از شرکتهای کوچکتر در رقابت با شکست مواجه میشوند، ناشی از درک عمومی است. او به من میگوید «ایمنی در پلتفرمهای مستقر وجود دارد».
در واقع، بهتر است شیطانی را که می شناسید تا کسی که نمی شناسید.
این توضیح می دهد که چرا رقبای امثال توییتر/X، فیسبوک و Bandcamp برای به دست آوردن جذابیت تلاش میکنند: آنها باید مقدار زیادی پول خرج کنند تا مخاطبانی را جذب کنند که ترجیح میدهند به استفاده از محصولی که با آن آشنا هستند ادامه دهند.
پس سؤال این است که فراتر از صرف میلیاردها یورو، چگونه یک شرکت کوچکتر می تواند با قدرت نهادهای مستقر رقابت کند؟
نیکی اسپرینز، دکتر جهانی از: “یک پلت فرم جدید باید ده برابر بهتر از پلتفرمی باشد که امیدوار است کاربران را از آن جذب کند. یا کاملاً جدید باشد.” ustwo به من می گوید کسب و کار آنها به ایجاد و طراحی محصولات جدید کمک می کند، کاری که با آن انجام می شود پلوتون لینبریک و مربی بدن.
اسپرینز توضیح میدهد که مشکل این است که شرکتهای بزرگ فناوری «بزرگتر از آن هستند که شکست بخورند» وقتی پلتفرمهایی که سعی در رقابت با آنها دارند، کار مشابهی را با یک مدل تجاری تقریباً یکسان انجام میدهند.
این بدان معنی است که سرویسی که سعی می کند نسخه دیگری از توییتر یا Bandcamp باشد موفق نخواهد شد. نیاز به نگاهی فراتر از کپی برداری بودن دارد.
اما این امید وجود دارد: اسپرینز میگوید: «تکنولوژی عامل تخریب خلاق امروزی است.
شرکتهای کوچکتر میتوانند تجارت بزرگ را به چالش بکشند، اما برای از بین بردن سهم بازار، چه ارائه یک تجربه کاربری جدید و چه استفاده از آخرین پیشرفتهای فناوری، باید کاری متفاوت انجام دهند.
منطقی است: فیسبوک مای اسپیس را با کپی کردن آن خراب نکرد، بلکه این کار را با ایجاد چیزی که به طور قابل توجهی متفاوت بود انجام داد.
اکنون یکی از فناوری هایی که روشی متفاوت برای انجام کارها ارائه می دهد این است عدم تمرکز. سوال این است که آیا این میتواند راهحلی برای شرکتهای کوچکتر برای مقابله با بزرگترین بازیگران باشد؟
سوال تمرکززدایی
برای فهمیدن این موضوع، با مارتینا لارکین، مدیرعامل شرکت صحبت کردم پروژه آزادی. این یک بدن است به رهبری فرانک مک کورت میلیاردر برای ایجاد یک اینترنت جدید و غیرمتمرکز.
لارکین به من می گوید که هدف تمرکززدایی این است که «قدرت و کنترل رسانه های اجتماعی را از دست چند ارائه دهنده پلت فرم و [give] آن را به کاربران و توسعه دهندگان می رساند.”
مزیت این نوع سیستمها این است که به افراد مالکیت اطلاعاتشان را میدهند، به این معنی که میتوانند «دادههای خود مانند دنبالکنندگانشان را از یک برنامه به برنامه دیگر ببرند» و در عین حال با افراد در سایر برنامهها ارتباط برقرار کنند.
من پرسیدم که چرا این تغییر به پلتفرمهای غیرمتمرکز هنوز اتفاق نیفتاده است و لارکین میگوید که فناوری ایجاد این نوع سیستمها – مانند بلاک چین – به تازگی در حال بلوغ است.
او میگوید: «مردم بهطور فزایندهای از نحوه تأثیرگذاری و دستکاری رسانههای اجتماعی بر حضور آنلاین خود ناراحت هستند، بهویژه اینکه فناوریهای بزرگ چگونه دادههای آنها را کنترل میکند. به همه شرکت کنندگان
زندگی ساده
اینها نکات بسیار خوبی هستند و راهی است که امیدوارم پلتفرمها در آینده تغییر کنند، اما دو موضوع کلی برای من باقی مانده است.
اولی آسان است. تصادفی نیست که اپل به بزرگترین شرکت جهان تبدیل شده است، زیرا میتواند به طور کلی رویکرد خود را آسانکردن چیزهای بیمعنای قبلی خلاصه کند. اساساً، این چیزی است که مردم می خواهند: یک زندگی ساده.
در حالی که شبکه های غیرمتمرکز مانند Mastodon و Bluesky در حال رشد هستند، آنها به اندازه توییتر کاربر پسند نیستند. تا زمانی که آنها نتوانند به اندازه کافی این پیچیدگی را حل کنند – که ممکن است هرگز به طور کامل اینطور نباشد – من احساس می کنم که تعداد زیادی از مردم در آن شرکت نخواهند کرد.
نکته دوم در مورد پرداخت ها است. تمرکززدایی ممکن است برای رسانههای اجتماعی کارساز باشد، اما وقتی پلتفرمی مانند Bandcamp وجود دارد که در آن پول دست به دست میشود، بیشتر مردم ترجیح میدهند یک چهره متوسط قابل اعتماد وجود داشته باشد.
شما فقط باید ببینید که چگونه ارز دیجیتال – حداقل تا کنون – علیرغم فشارهای زیاد، نتوانسته است به یک روش پرداخت واقعی تبدیل شود. در یک مرد میانی قابلیت اطمینان وجود دارد، و این به ویژه در مورد پول صادق است.
منطقی بودن این باورها مهم نیست، فقط وضعیتی است که ما در آن هستیم.
برق از سکوها
آنچه ما کشف کرده ایم علم موشکی نیست: از بین بردن پلتفرم های آنلاین از قبل موجود با پایگاه های کاربری بزرگ آسان نیست. در واقع، اگر سعی می کنید تقریباً همان کاری را انجام دهید که آنها را انجام دهید، غلبه بر آن سهم بازار و جذب محصول تقریباً غیرممکن است.
این به شرکتهای بزرگ مقدار مشخصی مجوز میدهد تا هر کاری که میخواهند انجام دهند، لعنت به کاربران. من مطمئن هستم که نقطه عطفی در جایی وجود دارد، اما این واقعیت که فیس بوک قبلاً آن را پیدا نکرده است نشان می دهد که بسیار تاریک است.
اما ناامید نشوید – این به این معنی نیست که هیچ امیدی برای تغییر وجود ندارد.
برای اینکه پلتفرم های تازه کار بتوانند سیستم فعلی را تغییر دهند، نکته کلیدی این است که آنها باید کاری متفاوت انجام دهند. خواه این روشی جدید برای درگیر شدن با محتوا ارائه دهد (به این فکر کنید که TikTok چگونه یوتیوب را دوباره تصور کرد) یا ترکیب یک فناوری در حال رشد مانند تمرکززدایی.
به دنبال رقابت با اینستاگرام یا توییتر یا Bandcamp نیستید. شرکتها باید فراتر از آنها نگاه کنند تا به روش جدیدی برای ارائه آنچه آن پلتفرمها برای آن تلاش میکنند بیاندیشند.
با این حال، این همه چیز نیست، زیرا سادگی و سهولت استفاده پادشاه است. پلتفرم های جدید باید به مردم نشان دهند که نه تنها بسیار بهتر از پلتفرم قبلی است، بلکه استفاده از آن نیز به همان اندازه آسان است.
بدون آن؟ خب، احتمالاً به این زودی ها آنها را ترک نخواهیم کرد.
منبع: https://thenextweb.com/news/why-dont-leave-internet-platforms-dislike